نون و القلم

خدا یکتاست

نون و القلم

خدا یکتاست

پیوندهای روزانه

اعوذ بالله من الشیطن الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

 

جادوی شیاطین (قسمت یکصد و پنجاه و دو)

مسخ ( بخش 6 )

سبت

 

تابه حال از روی آیات قرآنی متوجه شدیم که انسانها ممکن است بدون آن که خود بدانند، مسخ شوند. اما آیا قرآن جهت جلوگیری از این اتفاق، چاره ای دارد؟

چاره این موضوع را خدای مهربان در قرآن فرموده است. روز دین (یوم الدین) روزی است که هر کسی راه و روش زندگیش مشخص میشود. آن روز، روز جدایی سبکها و روشها خواهد بود. آن روز، روز جدایی دینها خواهد بود. هر کسی به دین خودش. هرکسی به سبک و سیاق و روش خودش.

 

وَقَالُوا یَا وَیْلَنَا هَذَا یَوْمُ الدِّینِ ﴿۲۰

و مى‏ گویند اى واى بر ما این است روز دین (۲۰)

 

هَذَا یَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ ﴿۲۱

این است همان روز جدایی که آن را تکذیب میکردید (۲۱)

 

دین در قرآن به معنای راه و روش و بینش و استایل زندگی است. یوم الدین یعنی روزی که هر کسی روش و سبک زندگیش رو میشود و هر کسی می رود سمت استایلی که در این دنیا انتخاب کرده است. این قضیه جدی تر از آنی است که تصور می کنیم. وقتی سبک زندگی و دین آدمی اشتباه باشد، در روز دین، همان روش اشتباه را ادامه خواهد داد، البته بدون آوانسهای نظام رحمانی. دین اشتباهی در این دنیا خیلی با دین اشتباهی در جهنم فرق میکند. زیرا سبک و سیاق اشتباه در این دنیا، از آنجا که در نظام رحمانی است، در نگاه اول به چشم نمی آید. کسانی که روش زندگی اشتباهی را پیش گرفته اند، هنوز از صدقه سر نظام رحمانی، لذتهایی می برند. البته خودشان فکر میکنند که بخاطر استایل خودشان است ولی اشتباه مهلکی میکنند. هر گونه دلخوشی و لذت واقعی در این دنیا بخاطر وجود نظام رحمانی است. گرنه سبکهای غلط، بدون آوانسهای نظام رحمانی بی معنی و زجر دهنده و عذاب هستند. مثلا یک کیک اگر زیاد شیرین باشد، لذت بخش نیست و بلکه عذاب است.

جهنم تمام روشها و سبکهای غلط را در خود جمع میکند. خدا در جهنم به کسی ظلم نمی کند و بلکه برای هر کسی استایلش را پیشش میگذارد (اما بدون آوانسهای رحمانی). جهنم جای کتک کاری و زدن نیست. استایل و طریقت غلط زندگی برای عذاب جهنم کافی است. خدای عادل حکیم در قرآن اصرار دارد و به طرق مختلف بیان میکند که در جهنم به کسی ظلم نمیکند.

جهنم جایگاه روشهای اشتباه است. ما روزی هفده بار در نمازهای خود میگوئیم مالک یوم الدین. یعنی ای مالک و صاحب روز دین. پس کسی در آن روز سربلند و موفق است که در این دنیای فانی به روش مالک، این دنیای فانی را سپری کرده باشد.  یکی از روشهای غلط زندگی، زیرپاگذاشتن عمدی دستورات و اوامر خداست. این حالت از نافرمانی باعث مسخ افراد خواهد شد. مسخ یعنی دور شدن از نظام رحمانی و مورد غضب خدا قرار گرفتن (مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَغَضِبَ عَلَیْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِیرَ).

 

قُلْ هَلْ أُنَبِّئُکُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذَلِکَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَغَضِبَ عَلَیْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِیرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ أُولَئِکَ شَرٌّ مَکَانًا وَأَضَلُّ عَنْ سَوَاءِ السَّبِیلِ ﴿۶۰

بگو آیا شما را به بدتر از [صاحبان] این کیفر در پیشگاه خدا خبر دهم همانان که خدا لعنتشان کرده و بر آنان خشم گرفته و از آنان بوزینگان و خوکان پدید آورده و آنانکه طاغوت را پرستش کرده‏ اند اینانند که از نظر منزلت بدتر و از راه راست گمراه‏ ترند (۶۰)

 

آنچه که اهمیت دارد این است که لعنت شدن و مورد غضب خدا واقع شدن، یعنی دین خدا را عمدی زیر پا گذاشتن و در نتیجه مسخ شدن به میمون و خوک و برده طاغوت شدن. در چند قسمت قبلی ثابت شد که مسخ به میمون از نظر اخلاقی رفتاری کرداری است و مسخ به خوک هم از نظر خصوصیات فیزیکی جسمانی است. اگر به ترتیب ها در آیه بالایی توجه کنیم، ابتدا میمون ذکر شده است بعد خوک. یعنی انحراف رفتاری کرداری از انحراف جسمی خیلی بدتر است.

براساس آیه قرآن دلیل اصلی مسخ شدن به میمون و یا خوک، زیرپاگذاشتن سبت است. سبت در عربی (معادل شبات در عبری) به معناهای زیر است:

 

شنبه ، استراحت، آسایش ، بریدن ، آرمیدن ، قطع کردن

 

در شنبه، مسلمانان آن موقع از تمامی اعمال خود دست کشیده، استراحت میکردند. اما معنای این کلمه در قرآن بسیار گسترده تر است. نقض سبت نمایانگر بکارگیری کلک شرعی و انحراف در احکام دینی هم است. سبت در مورد خواب شبانه هم گفته شده است (وَالنَّوْمَ سُبَاتًا). زیرا خواب شبانه، قطع کردن ارتباط نفس با لایه عقل و احساس است. به این طریق در خواب شبانه (نوم)، نفس در بصیرت و عقل و احساس دخالت نمی کند و همچنین عقل و احساس هم در نفس دخالت نمی کنند و به این طریق مصالحه ای موقتی بین این دو به وقوع می پیوندد که این خودش بسیار مهم است و باعث قطع پیوستگی درگیری بین این دو میشود. بیشتر مشکلات روانی انسان از پیوستگی ارتباط بین نفس و عقل و احساس بوجود میاید. خواب شبانه به معنای تعطیلی بیشتر فعالیت های جسمی و روحی انسان است و همین تعطیلی چند ساعته شبانه، سبب استراحت و ترمیم اعضای آسیب دیده و فرسوده، تقویت روان، ریست کردن روان انسان و رفع هر گونه خستگی و ناراحتی و بالاخره آمادگی برای تجدید فعالیت دوباره می شود.

 

وَهُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِبَاسًا وَالنَّوْمَ سُبَاتًا وَجَعَلَ النَّهَارَ نُشُورًا ﴿۴۷

و اوست کسى که شب را براى شما پوششى قرار داد و خواب را [مایه] آرامشى و روز را زمان برخاستن [شما] گردانید (۴۷)

 

نباید خواب شبانه را به هم بزنید و گرنه از سبت تخلف شده است. مردم معمولا تا نصفه های شب مشغول فیلم نگاه کردن و مهمانیهای شبانه هستند. که اینها همگی باعث به هم خوردن نوم (خواب شبانه) میشود. به هم خوردن خواب شبانه به علت نگاه کردن فیلمها و کلیپهای فضای مجازی و یا مهمانی های شبانه، تاثیر خوبی بر روز بعد نخواهد داشت. بچه‌هایی که شبها فیلم‌های خشن نگاه می‌کنند، روز بعد ممکن است به جنگ و درگیری کشانده شوند. کسی که تا نصفه شب بیدار است و فیلم و سریال نگاه می‌کند دیگر غیر ممکن است که نماز صبح بجا آورد.

خدای مهربان در آیه بالایی، خواب شبانه را با فعل جَعَلَ (جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِبَاسًا وَالنَّوْمَ سُبَاتًا وَجَعَلَ النَّهَارَ نُشُورًا ) بکاربرده است و همچنین تبدیل به میمون و خوک را هم با همین فعل  (عَلَیْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِیرَ) بکاربرده است. این نکته اهمیت و مشابهت موضوع را میرساند.

ما در طول روز بارهای سنگینی برای خود ایجاد می‌کنیم که شب می‌توان این بارها را تخلیه کرد. شب‌ها می‌توان تصمیمات بزرگ و مهم را برای خود گرفت. شب تعیین کننده است که روز ما چطوری باشد. شب برخلاف هیپنوتیزم و مدیتیشن آرامش دهنده است. کسانی که مدیتیشن می‌کنند، خود اقرار می‌کنند که بعد از مدیتیشن سرشان درد می‌کند و خسته‌اند. معنویات غلطی همچون مدیتیشن خستگی می‌آورد. گاهی در طول روز هر کاری به افراد می‌گویید که انجام دهند می‌گویند که وقت نداریم یا حوصله نداریم یا خسته‌ایم. زیرا این افراد شبشان را به درستی نگذرانده‌اند. آنها حتماً به جای خواب، شبشان را به مدیتیشن و معنویت‌های کاذب و فیلم‌ها گذرانده‌اند. فیلم زیاد نگاه کردن و غرق شدن در موسیقی و بازی ها و مهمانیهای شبانه همگی یک نوع مدیتیشن است.

تورات سبت را به تعطیلی شنبه ها اختصاص داده است. اما قرآن بسیار فراتر از تورات ما را راهنمایی کرده است. خدای قادر متعال در آخرین کتاب آسمانی، قرآن، مفهوم سبت را بسیار گسترانده است. قبل از هر چیزی محتوای ده فرمان تورات را ذکر کنیم که فرمان چهارم آن مربوط به سبت است.

 

فرمان یکم: من یهوه خداى تو هستم که تو را از زمین مصر از خانه غلامی بیرون آوردم، و خدایان دیگرى غیر از من نباشد.

فرمان دوم: صورتى تراشیده و هیچ تمثالى از آنچه بالا در آسمان است و از آنچه پائین در زمین است و از آنچه در آب زیر زمین است، براى خود مساز. نزد آنها سجده مکن و آنها را عبادت منما، زیرا من که یهوه خداى تو می باشم.

فرمان سوم: نام یهوه خداى خود را به باطل مبر، زیرا خدا کسى را که اسم او را به باطل ببرد، بى گناه نخواهد شمرد.

فرمان چهارم: روز شنبه را یاد کن تا آن را تقدیس نمائى. شش روز مشغول باش و همه  کارهاى خود را بجا آور. اما روز هفتمین، در آن روز هیچ کار مکن، تو و پسرت و دخترت و غلامت و کنیزت و بهیمه ات و مهمان تو که درون دروازه هاى تو باشد؛ زیرا که در شش روز خدا آسمان و زمین و دریا و آنچه را که در آنهاست، بساخت و در روز هفتم دستور آرامش به آسمان و زمین فرمود، از این سبب خدا روز هفتم را مبارک خواند و آن را تقدیس نمود.

فرمان پنجم: پدر و مادر خود را احترام نما تا روزهاى تو در زمینى که یهوه خدایت به تو می بخشد، دراز شود.

فرمان ششم: قتل نکن.

فرمان هفتم: زنا نکن.

فرمان هشتم: دزدی نکن.

فرمان نهم: بر همسایه ی خود شهادت دروغ مده.

فرمان دهم: به خانه همسایه خود طمع مورز و به زن همسایه ات و غلامش و کنیزش و گاو و الاغش و به هیچ چیزى که از آن همسایه تو باشد، طمع مکن.

 

همانطور که خدای حکیم در فرمان چهارم فرموده است؛ روز هفتم روز خاصی است. خدا شش مرحله و روز را خلق کرد. اما روز هفتم را در اختیار انسانها قرار داد تا انسانها به دلخواه خویش آن رعایت کنند. روز هفتم که همان سبت است، آنقدر مهم است که یکی از مراحل هفتگانه خلقت هم هست. برخلاف برخی از برداشتها و تفاسیر تورات که می گوید خدا در روز هفتم استراحت کرد؛ این مفهوم در قرآن وجود ندارد. خدای قادر متعال نیازی به استراحت ندارد. آن قادر متعال بی نیاز از خور و خواب و استراحت است. مفهوم واقعی قانون چهارم تورات این است که خدای مهربان مفهوم سبت را به نظام رحمانی داد. یعنی قانون سبت را در نظام رحمانی قرار داد و در نتیجه جزو لاینفک آن است و بدون رعایت آن، نمیتوان در نظام رحمانی ماند. یعنی بدون رعایت این مفهوم در زندگی، نمی توان دین خدا را رعایت کرد. بنابراین آرامش و سکون و قطع امورات روزانه در سبت، باید رعایت شود و اگر رعایت نشود، جریان و مفهومی مخالف قانون نظام رحمانی شکل می گیرد و آدمی طرد و لعنت میشود.

از نظر قرآن، در مورد قانون چهارم تورات؛ باید توجه کنیم که حتی در قرآن هم روز شنبه تعطیل است و روز جمعه تعطیل نیست. خدا در میان بنی اسرائیل ، شنبه را به عنوان تعطیل قرار داده بود. برخلاف عموم مسلمانان که فکر میکنند، خدا جمعه را روز تعطیل قرار داده است؛ خدا هیچوقت روز جمعه را روز تعطیل اعلام نکرده است. بلکه روز جمعه آخرین روز کاری هفته است. و خدا در قرآن صراحتا بیان نموده است که در روز جمعه بعد از نماز جماعت هفتگی (که روز آخر هفته برگزار میشود)؛ به کار خویش ادامه دهید.

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَاةِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِکْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَیْعَ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۹﴾

اى کسانى که ایمان آورده‏ اید چون براى نماز جمعه ندا درداده شد به سوى ذکر خدا بشتابید و داد و ستد را واگذارید اگر بدانید این براى شما بهتر است (۹)

 

فَإِذَا قُضِیَتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیرًا لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۱۰﴾

و چون نماز گزارده شد در [روى] زمین پراکنده گردید و فضل خدا را جویا شوید و خدا را بسیار یاد کنید باشد که شما رستگار گردید (۱۰)

 

یعنی روز جمعه به عنوان آخرین روز هفته؛ نماز جماعت برگزار میشود و بعد از نماز جماعت دوباره به سر کار خویش برگردید و تعطیل نیست. مسیحیان هم همین اشتباه را کرده اند و یکشنبه را تعطیل اعلام میکنند. در حالیکه از نظر قرآن روز تعطیل شنبه ها برای همه  است. سبت در عربی و عبری به معنای روز شنبه است و این روز تعطیل، به نوعی مایه آرامش اجتماعی افراد تمام جهان است. طبق قرآن یعقوب و فرزندانش همگی خود را مسلمان نامیده اند (... وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ).

 

أَمْ کُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِیهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی قَالُوا نَعْبُدُ إِلَهَکَ وَإِلَهَ آبَائِکَ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿۱۳۳

آیا وقتى که یعقوب را مرگ فرا رسید حاضر بودید هنگامى که به پسران خود گفت پس از من چه را خواهید پرستید گفتند معبود تو و معبود پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق معبودى یگانه را مى ‏پرستیم و در برابر او تسلیم هستیم (۱۳۳)

 

ما هم باید مثل یعقوب و سایر پیامبران دیگر، همگی خود را مسلمان بنامیم.

قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَیْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِیَ مُوسَى وَعِیسَى وَمَا أُوتِیَ النَّبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿۱۳۶

بگویید ما به خدا و به آنچه بر ما نازل شده و به آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل آمده و به آنچه به موسى و عیسى داده شده و به آنچه به همه پیامبران از سوى پروردگارشان داده شده ایمان آورده‏ ایم میان هیچ یک از ایشان فرق نمى‏ گذاریم و در برابر او تسلیم هستیم (۱۳۶)

 

بنابراین اسلام دین تمام پیامبران بوده است و دین نزد خدا فقط اسلام است و هیچ دین و روش دیگری قابل پذیرش نیست. ممکن است کسی بگوید که تعطیلی شنبه ها مال یهودی هاست. این حرف خیلی غیر منطقی است، زیرا تمام پیامبران دینشان اسلام بوده است. ما کاری به یهودی نداریم.  ما داریم در مورد دینی صحبت می کنیم که تمام پیامبران تابع آن بوده اند و ربطی به یهودیت و مسیحیت ندارد.

مردم در روز شنبه باید حالت سکون برای خود انتخاب کنند. بهتر است که به دستور خدا عمل کنیم و در این روز، تا حد ممکن و تا جایی که قوانین کاری اجازه میدهد، دست از کار بکشیم، غذاهای ساده تر بخوریم، تلویزیون و موبایل و سایر ارتباطات و مهمانی ها را در حد نیاز اضطراری محدود کنیم، تا حالت سبتی که خدا فرموده است، برای ما برقرار شود. طبق گفته قرآن، اگر قانون سبت عامدانه رعایت نشود، آنوقت فرآیند مسخ اتفاق خواهد افتاد. وقتی مسخ اتفاق بیفتد، افراد زشت میشوند، جامعه زشت میشود، همه ارتباطات زشت میشود. همه گنجایشها پر میشوند، همه امور لبریز میگردند. همه خسته میشوند و نابهنجاریهای اجتماعی بوجود میاید. آیه زیر در قرآن مفاهیم عمیقی را در مورد سبت به ما میرساند.

 

وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَةِ الَّتِی کَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ یَعْدُونَ فِی السَّبْتِ إِذْ تَأْتِیهِمْ حِیتَانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَیَوْمَ لَا یَسْبِتُونَ لَا تَأْتِیهِمْ کَذَلِکَ نَبْلُوهُمْ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ ﴿۱۶۳

و از اهالى آن شهرى که کنار دریا بود از ایشان جویا شو آنگاه که به [حکم] روز شنبه تجاوز میکردند آنگاه که روز شنبه آنان ماهیهایشان روى آب مى ‏آمدند و روزهاى غیر شنبه به سوى آنان نمى ‏آمدند این گونه ما آنان را به سبب آنکه نافرمانى میکردند مى ‏آزمودیم (۱۶۳)

 

به سبک فرموده های آیه توجه کنید:

 

شهری در کنار دریا بود ،

آنان سبت روز شنبه را رعایت نمی کردند و

 از حدود آن تجاوز میکردند،

ماهیها در روز شنبه میامدند،

اما در روز غیر شنبه نمی آمدند

 

مردم در شنبه تور می انداختند و در یکشنبه شکار میکردند. در روز شنبه ماهیها فراوان می آمدند و در روز یکشنبه نمی آمدند. بعضی مطالب در اینترنت ادعا میکنند که ماهی ها حافظه ندارند. اما این نکته قرآنی ثابت می کند که ماهی ها هم حافظه دارند و گرنه چطوری به یاد داشتند که شنبه ها باید بیایند و خطری در شنبه متوجه آنان نیست.

ادامه آیات می فرماید:

 

وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِیدًا قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّکُمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ ﴿۱۶۴

و آنگاه که گروهى از ایشان گفتند براى چه قومى را که خدا هلاک‏کننده ایشان است‏ یا آنان را به عذابى سخت عذاب خواهد کرد پند مى‏ دهید گفتند تا معذرتى پیش پروردگارتان باشد و شاید که آنان پرهیزگارى کنند (۱۶۴)

 

فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُکِّرُوا بِهِ أَنْجَیْنَا الَّذِینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِینَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِیسٍ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ ﴿۱۶۵

پس هنگامى که آنچه را بدان تذکر داده شده بودند از یاد بردند کسانى را که از [کار] بد باز مى‏ داشتند نجات دادیم و کسانى را که ستم کردند به سزاى آنکه نافرمانى میکردند به عذابى شدید گرفتار کردیم (۱۶۵)

 

فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ مَا نُهُوا عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِینَ ﴿۱۶۶

و چون از آنچه از آن نهى شده بودند سرپیچى کردند به آنان گفتیم بوزینگانى رانده‏ شده باشید (۱۶۶)

 

در نهایت آیه آخری می فرماید که : و چون از آنچه از آن نهى شده بودند سرپیچى کردند به آنان گفتیم بوزینگانى رانده‏ شده باشید. وقتی خدا دستور صادر فرماید برای قومی که بوزینگانی رانده شده باشید. یعنی این حکم به آنها سرایت میکند و یواش یواش بدون آنکه متوجه شوند، این تبدیل انجام خواهد شد. دلیل این امر خیلی بدیهی است. زیرا آنها دستورات خدا را کج میکنند و میخواهند سر خدا کلاه بگذارند. کسی نمیتواند سرخدا کلاه بگذارد. هر کاری که علیه خدا انجام دهید، به خودتان بر می گردد.

  • اگر خدا را فراموش کنید، فراموشی به خودتان بر می گردد و خدی قادر توانا به خود فراموشی مبتلایتان میکند (وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ ).

 

  • اگر بخواهید که خدا را فریب دهید، فریب به خودتان بر میگردد (إِنَّ الْمُنَافِقِینَ یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ).

 

  • شک و گمان بد بردن به خدا، به خود آدمی بر میگردد (الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ).

 

  • انتظار حوادث بد برای مومنان، به خودشان بر میگردد (وَیَتَرَبَّصُ بِکُمُ الدَّوَائِرَ عَلَیْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ).

 

  • کسی که علیه طرح خدا مکر کند، مکر به خودش بر میگردد (وَمَکَرُوا وَمَکَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ).

 

  • اگر مردم برای نعمتی که به آنان داده شده است، سپاسگزاری نکنند، این نعمت به عذاب تبدیل میشود.

 

  • اگر کسی  حکمت احکام خدا را تغییر ماهیت دهد، خدا هم او را به میمون و خوک مسخ میکند.

 

  • اگر کسی مثلا تعطیلی شنبه را دور بزند و کلک شرعی بزند، خدا هم ماهیت او را تغییر میدهد و مسخ میشود.

 

اینها نمونه آیات قرآنی است که ثابت میکنند که کسی نمی تواند سر خدا کلاه بگذارد و هر کسی بخواهد دستورات او را کج کند و یا آن را تغییر دهد، خودش تغییر میکند و به میمون و یا خوک مسخ میشود  و یا عبد و بنده طاغوت میشود. این مسخ به آرامی و در طول زمان رخ میدهد؛ طوری که خود افراد هم متوجه نیستند.

بعضی شاخه های عرفانهای شرقی، بجای این قانون الهی، کارما را اختراع کردند. کارما سعی در حذف نقش خدا در این امورات دارد و سبک و سیاقی براساس یک سری قوانین مخصوص خودش میسازد که مهمترین خصوصیات این سبک از زندگی، حذف شدن خدا از معادلات است. دین یعنی برنامه و بینش زندگی. کارما و تناسخ خودشان یک دین اند که بیشتر مواقع با دین واقعی در تضادند. اساسا این مفاهیم برای دور زدن دین واقعی ساخته شده اند. هر چیزی، هر معادله ای، هر قانونی که خدا از آن حذف شده باشد و یا خدا در آن کم رنگ شده باشد، یک دروغ است و از واقعیت فاصله دارد و نمی تواند انسان را رهنمایی کند. خدای مهربان خیلی زیبا می فرمایند که در جهنم به کسی ظلم نمیشود. این آیه مفاهیم خیلی زیبایی را در خود دارد. یکی از این مفاهیم این است که خدا در جهنم افراد را دست کارما و تناسخ میدهد و آنان از نظام رحمانی طرد میشوند. کارما و تناسخ درون جهنمی، جزو آیتمهای اصلی جهنم هستند.

 

مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلَا یُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ ﴿۱۶۰

هر کس کار نیکى بیاورد ده برابر آن [پاداش] خواهد داشت و هر کس کار بدى بیاورد جز مانند آن جزا نیابد و بر آنان ستم نرود (۱۶۰)

 

اما کارما در نظام رحمانی، یک دید بسیار سطحی از وضعیت موجود است. فرض کنید شما به آسمان نگاه میکنید و ابرها را می بینید؛ یک تکه ابر در یک لحظه به شکل مثلا گربه است. بعد از آن شما یک قانون میسازید مبنی بر این که ابر میتواند به گربه تبدیل شود. این یک درک و بینش خیلی سطحی از نگاه شماست. کارما هم یک دید خیلی سطحی از حوادث روزگار است. در هندوستان که مهد کارماست؛ یکی که فرد ناقص الخلقه را اذیت کند، اعتقادشان بر این است که او هم ناقص میشود. البته که اذیت کردن فرد ناقص الخلقه خیلی زشت است. اما این عقیده که فرد اذیت کننده هم ناقص میشود، خیلی سطحی است. به همین خاطر در هندوستان، افراد ناقص الخلقه مقدس هستند و مردم به آنها تقدس بخشیده اند. اینها همگی نتیجه عقاید کارماست. کارما میخواهد خدا، بهشت، جهنم و روز دین و روز جدایی و مفاهیم مهم را از معادلات بشری حذف کند. زیرا خیلی از معادلات بشری بدون این مفاهیم دینی قابل حل نیستند. کارما به افراد و اماکن و حیوانات و شخصیتها تقدس می بخشد. فقط خدا مقدس است و قداست و ستایش فقط شایسته آن خالق یکتاست.

مسخ شدن به میمون و یا خوک مقدمه رفتن به جهنم است. خدا می فرماید که: قُلْنَا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِینَ  در این آیه از فعل خَاسِئِینَ به معنای رانده شده استفاده فرموده است. در روز جزا هم، خدا به جهنمی ها می فرماید که بروید و در آن گم شوید و با من سخن نگوئید و از همین فعل (اخْسَئُوا) استفاده می فرماید.

 

قَالَ اخْسَئُوا فِیهَا وَلَا تُکَلِّمُونِ ﴿۱۰۸

مى‏ فرماید [بروید] در آن گم شوید و با من سخن مگویید (۱۰۸)

 

وقتی قانون سبت را رعایت نکنید، خودبخود کندالینی (یا کندالیتی) برای شما فعال میشود و بالا میرود. فعال کردن چاکراها و کندالینی دقیقا مخالف مفهوم سبت است.  اگر کندالینی فعال شود، چشم سوم فعال میشود و خودبخود ورودی های شما بیشتر میشود و دچار پرشدگی بطون می شوید. هر روز فرصتی است تا شبها و شنبه ها سکون بیابید و از دست این نوع جادوها نجات پیدا کنید. سبت یک مفهوم گسترده است که باعث رفرش انسان میشود و او را از افتادن در مدیتیشن نجات می دهد.

نجات و خروج بنی اسرائیل از دست فرعون در روز شنبه اتفاق افتاد. فرعون ابتدا فکر میکرد که بنی اسرائیل در روز شنبه دست به هیچ کاری نمی زنند. اما خدا خودش به پیامبر موسی دستور فرمود که شنبه شب حرکت کنید و از مصر خارج شوید. جامعه فرعونی یک جامعه مسخ شده بود. نجات از دست یک جامعه مسخ شده، در شنبه شب اتفاق افتاد. این کار اتفاق بزرگی بود. فرار و نجات از دست فرعون در (شنبه) و (شب هنگام) اتفاق افتاد. یعنی رعایت قانون سبت شنبه و سبت شبانه نجات دهنده شما از دست قوانین یک جامعه مسخ شده است.  در یک جامعه مسخ شده، اگر قوانین سبت شنبه و سبت شبانه را رعایت نکنید، همرنگ آنها خواهید شد و مسخ خواهید شد. بنابراین جهت جلوگیری از مسخ شدن و ذوب شدن در یک جامعه مسخ شده باید دو کار انجام داد:

 

  1. تعطیلی شنبه ها: از وسایل الکترونیکی، موبایل، تلویزیون و ... تا حد ممکن دوری شود. کسب و کار تا حدی که شرایط روز اقتضا میکند، تعطیل شود.
  2. خواب شبانه: شبها زود بخوابید تا بتوانید با کمال میل و اشتیاق برای نماز صبح بیدار شوید و فجر خوبی را شروع کنید. فجر شروع روز شماست. چگونگی شروع یک روز، پایان روز شما را هم رقم میزند.

 

وَسَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَأَصِیلًا ﴿۴۲

و صبح و شام او را به پاکى بستایید (۴۲)

 

از نظر من، آدم باید شبها در ساعتی بخوابد که بتواند صبح بدون استفاده از زنگ ساعت برای نماز صبح بیدار شود. این به معنای آرامش واقعی شبانه و سبت شبانه است. حتی شنبه ها هم نباید زیاد درگیر غذا درست کردن و تفریحات شد. بلکه باید از حالت روزمره زندگی برید و انقطاعی در این بین بوجود بیاورید. استفاده از وسائل الکترونیکی در شنبه ها و شبها باید محدود شود. در میان بنی اسرائیل، شنبه ها آتش روشن نمی کردند. آتش در زمان ما، همان وسائل الکترونیکی است اعم از تلویزیون، شبکه های اجتماعی و ... . خدای مهربان با دستور به سبت شنبه ها و سبت شبانه، عملا به محدود کردن استفاده از این وسائل امر فرموده است.

بعضی امورات باید هر شب قطع شوند و بعضی دیگر از امورات باید هر هفته یکبار قطع شوند. اگر این کار را نکنید، در جامعه مسخ شده و ذوب خواهید شد و در نهایت به سیاهی لشکر تبدیل میشوید. خیلی از مردم در جامعه کنونی فقط تقلید کننده هستند و در جامعه مسخ شده اند و سیاهی لشکرند. یک متفکری میگفت که اگر چهل نفر آدم مسلمان واقعی به من بدهید، تمام دنیا را با آنها فتح میکنم. این حرفش تا حد زیادی صحیح است. زیرا بیشتر آدمیان جامعه ما، سیاهی لشکرند واینها در جامعه مسخ شده اند و از نظر معنوی نفر بحساب نمی آیند.

در جامعه میمونی، یکی سبت را رعایت نکند، بقیه هم دنبالش میروند. کلا جامعه مسخ شده بسیار خطرناک است، زیرا هر گونه عمل نادرستی به بقیه سرایت میکند و مثل یک بیماری مسری همه گیر و به شدت مسری است و غیر قابل کنترل. در جامعه مسخ شده، مثلا اگر یکی استایل خاصی را بپوشد و جلب توجه کند، بقیه هم بدون هیچ فکری از او تقلید میکنند. در جامعه مسخ شده همه چیز مسری است و آدمیان مثل ربات قابل فرمان پذیری هستند. اما کسانی که نمی خواهند به این اعمال مسری تن دهند، به مشکل می افتند و تحت فشار روانی قرار می گیرند. خدای مهربان یک سیستم دفاعی برای این افراد در نظر گرفته است تا در جامعه مسخ نشوند. این سیستم دفاعی همان سبت است. سبت یعنی تعطیلی شنبه ها و خواب شبانه.

پرشوندگی یکی از مهمترین دلایل مسخ افراد است. سبت شنبه ها و سبت شبانه، روان و بطن انسان را تخلیه میکند. افراد در طول روز مطالب زیادی در شبکه های اجتماعی نگاه میکنند که اینها همگی روانشان را پر میکند. هر گونه بطن پر، نیاز به تخلیه دارد. جهت تخلیه چندین راه هست:

  1. آدمها یا باید مثل خوک باشند که هیچ عکس العملی در مقابل پرخوری روانی و پرخوری جسمی نداشته باشند. در نتیجه خصوصیات بدنی آنان مثل خوک میشود و این همان مسخ است.
  2. یا باید مریض شوند.
  3. یا سبت شبانه و سبت هفتگی را رعایت کنند که این صحیح است
  4. یا پرخوری دوباره کنند:

بشر این روش چهارمی را برای تخلیه اختراع کرده است که غلط انداز است و مردم خود را با این روشهای غلط سرکار می گذارند. مثلا وقتی پرخوری میکنند، آنان دنبال خوردنیهایی میگردند که آنان را لاغر کند. یعنی برای تخلیه باز هم میخورند. در حالی که جهت تخلیه باید نخورد. این مورد برای بطن و روان پرشده هم صادق است. مثلا افراد کلیپهای زیادی نگاه میکنند بعد که حسهای افراطی به آنها دست داد، دنبال روشی میگردند که خود را تخلیه و آرام کنند. آنها باز دنبال کلیپهای تاپ دیگری میگردند که آنها را از این حالت پرشوندگی خارج کند. آنها برای تخلیه روانی باز هم میخورند. اینها روشهای اشتباهی است که سایتهای زیادی به اسم روان شناسی و مدیتیشن اینها را توصیه میکنند.

یکی از خصوصیات جهنم، پرشوندگی است. در جهنم همگی دسته جمعی پرخوری جسمی و روانی میکنند. خود جهنم هم یکی از خواصش پرشدگی است. از جهنم پرسیده میشود که آیا پر شده ای؟ جهنم در جواب میگوید که آیا باز هم هست. منظور جهنم این است که هر چه هست بفرستید زیرا جا باز میکند و پُرِ پُر میشود.

 

یَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِیدٍ ﴿۳۰

آن روز که [ما] به دوزخ مى‏ گوییم آیا پر شدى و مى‏ گوید آیا باز هم هست (۳۰)

 

بنابراین هم خود جهنم خاصیت پرشوندگی دارد و هم جهنمی ها خاصیت پرشوندگی دارند و این مقوله جهنم را خیلی سخت تر میکند. جهنمی ها ابتدا از زقوم میخورند و بطنهای خود را پر میکنند؛ آنها گرفتار اثرات بطن و روان پر میشوند و در نتیجه به حمیم روی می آورند تا از پرشوندگی خلاص شوند.

 

لَآکِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ ﴿۵۲قطعا از درختى که از زقوم است‏ خواهید خورد (۵۲)

فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ ﴿۵۳و از آن شکمهایتان را خواهید آکند (۵۳)

فَشَارِبُونَ عَلَیْهِ مِنَ الْحَمِیمِ ﴿۵۴و روى آن از آب جوش مى ‏نوشید (۵۴)

 فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِیمِ ﴿۵۵[مانند] نوشیدن اشتران تشنه (۵۵)

 هَذَا نُزُلُهُمْ یَوْمَ الدِّینِ ﴿۵۶این است پذیرایى آنان در روز دین (۵۶)

 

چرا آنها این روش را انتخاب میکنند؟ آیه آخری ( هَذَا نُزُلُهُمْ یَوْمَ الدِّینِ ) دلیلش را فرموده است. زیرا این دین و راه و روششان بوده است و هست و خواهد بود. فرض کنید شما کلیپهای زیادی می بینید، اشک شما جاری میشود. اگر سبت را رعایت نکنید، روش تخلیه آن را نمی دانید و ممکن است که دنبال یک سری کلیپهای دیگری بگردید که شما را تخلیه کند. به این طریق در یک سلوک و چرخه بی نهایت خواهید افتاد و بعد از مدتی اشکها و خنده هایت هم دست خودت نیست. شیطان به این طریق میخواهد آیه (وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَأَبْکَى = و هم اوست که مى ‏خنداند و مى‏ گریاند) را از خدا سلب کند. شیطان در خیلی مواقع می خواهد خودش را جای کلمات (وَأَنَّهُ هُوَ) در قرآن قرار دهد. گریه ها و خنده های ما دست خداست. اما شیطان میخواهد حکمرانی خودش را اینطوری تثبیت کند و گریه ها و خنده های واقعی را از ما بگیرد و زیر یک سیستم مسخ شده آورد.

فرد بطنش پر است و میگوید که چند تا فیلم خوب بهم معرفی کنید تا خالی شَم. او در واقع دارد مشکل را می پوشاند و صورت مساله را پاک میکند. او برای خالی شدن، باز هم فیلم میخورد.

افراد دانشگاه میروند و بطون خود را پر میکنند. بعد از اتمام درس، چیز بدرد بخوری یاد نمی گیرند. اما یک صنعتکار و کشاورز که اصلا دانشگاه نرفته است، چیزهای مفید و بدرد بخوری بلد است. افراط و زیاده روی جالب نیست. کمیت مهم نیست، بلکه کیفیت مهم است. الان والدین در ظاهر علامه دهرند، ولی بچه هایشان را غلط تربیت می کنند. بنابراین پرشدگی کارها را خرابتر میکند.

سبت شبانه یعنی در شب، ورودیهای خود را محدود کنید. تکنولوژی و روشنایی زیاد، مشکلات جدیدی ساخته اند. از یک نظر خوب است، اما انسان را وارد یک سری افراط و تفریطهای زیادی هم کرده است. زمان قدیم، چون همگی سروقتش می خوابیدند، سبت زیاد مطرح نبوده است. اما اکنون ما بیش از پیش به رعایت این خاصیت و دستور قرآنی نیازمندیم. دستورات و آیات قرآنی طوری است که هیچوقت آدمی را پر نمی کند و طرز تکرار و چنیش آیات این کتاب فوق العاده طوری است که هیچوقت آدمی را پر نمی کند. بلکه بطرز عجیبی آدمی را آرام میکند. حتی خدا ما را نصحیت می فرماید که هر آنچه که از قرآن میسر بود بخوانید (فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ = هر چه از قرآن میسر مى ‏شود بخوانید). زیرا در زیاده روی، کیفیت از دست میرود. بعضی از مسلمانان در ماه رمضان خود را مجبور میکنند که هر روز یک جزء قرآن را ختم کنند که این اشتباه است. آدمی هر روز مقدار کمتری قرآن بخواند ولی با تدبر و تفکر روی آیات آن. کمیت مهم نیست. گاهی یک آیه زندگی آدمی را زیر و رو میکند. مهم این تغییر است که در شما باید صورت گیرد.

 

  • اسعد حسینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی