نون و القلم

خدا یکتاست

نون و القلم

خدا یکتاست

پیوندهای روزانه

جادوی شیاطین (قسمت چهل و هشتم) ده فرمان

پنجشنبه, ۱۱ خرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۵۲ ب.ظ

اعوذ بالله من الشیطن الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

 

جادوی شیاطین (قسمت چهل و هشتم)

ده فرمان

 

زمین میتوانست برای زندگی ما خیلی سخت تر باشد. فلسفه عذابهای طبیعی هم در همین نکته نهفته است. در جایی که پشتیبانی خدا از ساکنان زمین کم شود، حوادث طبیعی زمین به ضرر افراد است و مثل یک عذاب زندگی ها را به هم می ریزد.  اما خدا لطف فراوانی به ما کرده است و در بیشتر موارد زمین را برای زندگی هموار نگه میدارد. منظور از سجده ملائک ، همین نکته بود. ملائک به امر خدا،  زمین را برای زندگی ما هموار نگه می دارند. اما شیطان سجده نکرد، به این معناست که زمین را برای زندگی ناهموار میکند. شما تصور کنید که اگر همه مردم دنیا به حرف شیطان گوش کنند و دزد و قاتل و خیانتکار و فاسد شوند؛ در آنصورت قطعا نظم کلی زمین به هم میریزد. فلسفه عذابهای طبیعی هم همین است. در آنجایی که فساد لبریز میشود و نظم طبیعی زمین به هم میخورد، زمین خاصیت طبیعی خود را نشان میدهد و خدا بخاطر فساد فراوان ساکنین زمین، فقط به مدت یک دقیقه پشتیبانی کمتری انجام میدهد و همین یک دقیقه برای یک زلزله کافی است که آن منطقه را به هم بریزد.

بیشتر قضاوتهای عجولانه ما راجع به حوادث طبیعی پیش آمده، بخاطر درک نادرست و اطلاعات ناقص ماست. به گزارش سایت بیگ بنگ؛ خطرناک‌ترین ذرات کهکشان‌های دور با افزایش فعالیت خورشیدی منحرف می‌شوند و در واقع خورشید ازاین جهت  به نوعی از کره زمین محافظت می کند. اگر محور زمین، دارای انحراف یا کج‌شدگی نبود، همیشه خورشید به یک حالت به زمین می‌تابید و آب و هوای مناطق مختلف زمین همواره ثابت می‌ماند؛ انحراف مداری زمین باعث شده که در طول گردش سالانه خود به دور خورشید همواره چهار فصل را تجربه کنیم. در فصل پاییز، خورشید بر نیمکره شمالی مایل می‌تابد و روزها کوتاه‌تر و رفته رفته سردتر می‌شود؛ همچنین خورشید در این فصل سایه‌های بلندتری ایجاد می‌کند که دلیل آن نیز چیزی جز مایل‌تر بودن تابش خورشید نیست. اینها همگی نشان از برنامه ریزی دقیقی دارد که خدا برای ساکنین زمین در نظر گرفته است و تماما تاکیدی است بر این هدف مهم.

 بدن ما طوری آفریده شده است و از موادی درست شده است که توانایی زندگی ابدی را ندارد. تغییر و تحولات زمین هم طوری آفریده شده اند که انگار ما مسافریم و نابودی بدن ما حتمی است. کسی که درک درستی از علت در زمین بودن ما نداشته باشد؛ این تغییر و تحولات زمین را درک نمیکند. در صورت درک این مسائل، مرگ مثل سایر اتفاقات زندگی براحتی قابل پذیرش است. راهی که خدا برای ما در نظر گرفته است، بسیار راحت تر است از راهی که شیطان پیشنهاد میدهد. شیطان ملعون میان مردم، راه زندگی سالم در زمین را از مردم می گیرد. شیطان مسیر پاکی را کاری سخت و محدود کننده معرفی میکند ولی در عوض مسیر گناه را به عنوان لذتی مفرح، هیجان انگیز و بی پایان معرفی میکند. شیطان مسیر گناه را آزادی خواهی معرفی میکند. اما ما نباید مسیر را با مقصد اشتباه بگیریم. درست است که سفر شامل سختی ها می شود ، اما در درد و سختی است که ما هدف و معنا و مقصد را پیدا می کنیم. شیطان گرفتن جان انسانها و صفات کینه و خشم را قدرت بحساب می آورد؛ اما در عوض کنترل خشم و بخشش و نجات جان انسانها و سایر صفات نیک است که زندگی ما را ساده تر میکند. در مجموع، اگر فردی در زندگی خود پایبند این صفات خوب باشد و خدا را در اولویت قرار دهد، در کل خوشحالتر از کسی خواهد بود که به این صفات نیک اعتقاد ندارد. بعضی فرامین که خدا برای بشر فرستاده است، جنبه حیاتی دارند و یک جامعه بدون این فرامین می گندد و از مسیر منحرف میشود و هدف و مقصد را از دست میدهد.در زمان نزول تورات،خدا ده فرمان برای بشریت فرستاد که فرمانهایی اساسی برای جامعه بشریت بوده است و هم اکنون هم هست. ده فرمان که خدا در الواح برای بشریت نگاشت اینها بودند.

 

  1. من خدا، خالق تو هستم که تو را از اسارت و بندگی آزاد ساختم.
  2. تو را معبود دیگری جز من نباشد. هیچ تصویری از آنچه در آسمان یا بر روی زمین یا در آب است، نساز و آنها را پرستش نکن.
  3. نام خدای خالقت را بیهوده بر زبان نیاور.
  4. روز شنبه را یاد دار تا آن را مقدس بداری (ممنوعیت هر گونه کلک شرعی و حقه فقهی).
  5. پدر و مادرت را احترام بگذار .
  6. قتل نکن.
  7. زنا نکن.
  8. دزدی نکن.
  9. شهادت دروغ نده.
  10. چشم طمع به مال و ناموس همسایه و نزدیکان و همکاران و دوستان و ... نداشته باش.

 

البته قبل از این ده فرمان؛ هفت فرمان در زمان آدم تا نوح هم نازل شد که عبارت بودند از:

  1. ممنوعیت بت‌پرستی: بت نپرستید          
  2. ممنوعیت کشتن: خون کسی را به ناحق بر زمین مریزید، خودکشی نکنید و فرزندان خود را نکشید و قربانی نکنید.
  3. ممنوعیت زنا: زنا مکنید.
  4. ممنوعیت قسم ناروا: سوگند ناروا نخورید و تهمت نزنید.
  5. گوشت حیوان زنده را نخورید
  6. عدل و داوری را برپا سازید.
  7. تشکیل دادگاه شرعی. برای نظارت بر انجام شش فرمان مورد اشاره.

 

این ده فرمان و نسخه قبلی تر آن یعنی هفت فرمان در کل بطرز گسترده تری در آخرین کتاب خدا ، قرآن هم آمده است.

 

قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ أَلَّا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَإِیَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۱۵۱﴾

بگو بیایید تا آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده براى شما بخوانم چیزى را با او شریک قرار مدهید و به پدر و مادر احسان کنید و فرزندان خود را از بیم تنگدستى مکشید ما شما و آنان را روزى مى ‏رسانیم و به کارهاى زشت چه علنى آن و چه پوشیده[اش] نزدیک مشوید و نفسى را که خدا حرام گردانیده جز بحق مکشید اینهاست که [خدا] شما را به [انجام دادن] آن سفارش کرده است باشد که بیندیشد (۱۵۱)

 

وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّى یَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا الْکَیْلَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ لَا نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ کَانَ ذَا قُرْبَى وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ ﴿۱۵۲﴾

و به مال یتیم جز به نحوى [هر چه نیکوتر] نزدیک مشوید تا به حد رشد خود برسد و پیمانه و ترازو را به عدالت تمام بپیمایید هیچ کس را جز به قدر توانش تکلیف نمى ‏کنیم و چون [به داورى یا شهادت] سخن گویید دادگرى کنید هر چند [در باره] خویشاوند [شما] باشد و به پیمان خدا وفا کنید اینهاست که [خدا] شما را به آن سفارش کرده است باشد که پند گیرید (۱۵۲)

 

وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ﴿۱۵۳﴾

و [بدانید] این است راه راست من پس از آن پیروى کنید و از راه ‏ها[ى دیگر] که شما را از راه وى پراکنده مى‏ سازد پیروى مکنید اینهاست که [خدا] شما را به آن سفارش کرده است باشد که به تقوا گرایید (۱۵۳)

 

ثُمَّ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ تَمَامًا عَلَى الَّذِی أَحْسَنَ وَتَفْصِیلًا لِکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَعَلَّهُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ یُؤْمِنُونَ ﴿۱۵۴﴾

آنگاه به موسى کتاب دادیم براى اینکه [نعمت را] بر کسى که نیکى کرده است تمام کنیم و براى اینکه هر چیزى را بیان نماییم و هدایت و رحمتى باشد امید که به لقاى پروردگارشان ایمان بیاورند (۱۵۴)

 

وَهَذَا کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَکٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۱۵۵﴾

و این خجسته کتابى است که ما آن را نازل کردیم پس از آن پیروى کنید و پرهیزگارى نمایید باشد که مورد رحمت قرار گیرید (۱۵۵)

 

بعد از این فرامین مهم، خدا در آیه 154 از کتاب موسی حرف میزند و این نشان میدهد که خدا هم اکنون هم هیچکدام از این ده فرمان را نقض نکرده است و این ده فرمان هنوز براساس آیات قرآن معتبر است.

شاید تعجب کنید که هر سیستم شیطانی بر روی کره زمین، از طرق مختلف، خواسته و ناخواسته تعدادی از این ده فرمان را نقض میکنند. سیستمهای شیطانی بطرز زیرکانه ای این فرامین را منحرف میکنند. مثلا یکی از فرامین این است که قتل نکنید. اما داعش که خود را مسلمان! هم می نامند، براحتی جان آدمیان را می گیرند و قتل مرتکب میشوند. خدا در یک فرمان می فرماید که قتل نکنید ولی داعش و گروههای مشابه این فرمان را منحرف کرده اند و به صورت "هیچ مومنی را نکشید" تحریف کردند. زمانی با یک سلفی بحث میکردم. گفتم گرفتن جان هیچ انسانی بجز در حالت قصاص متقابل جایز نیست. او در جواب گفت که اگر انسان کافر باشد، مشکلی ندارد! آیه قرآن را برایش ذکر کردم که: (مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا ) ؛ اما او خیلی راحت بوسیله حدیث؛ این آیه قرآن را دور زد و گفت که این آیه برای غیرمومنان نیست. متاسفانه توسط حدیث براحتی آیات صریح قرآنی دور زده میشوند.

در مقابل فرمان "زنا نکنید"؛ بشریت راه حلهای فریب زیادی برای در رفتن از زیر این فرمان ایجاد کرده است. دوست دختر گرفتن و دوست پسر گرفتن و ازدواجهای سفید و بنفش و ... راه حلهای شیطانی بشریت برای نقض کردن این قانون است. در حالی که خدا برای کسانی که امکان ازدواج ندارند، عفت و پاکدامنی را توصیه فرموده است تا که بوقتش خدا از فضل خویش آنان را بی نیاز گرداند. (وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ - و کسانى که [وسیله] زناشویى نمى‏ یابند باید عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خویش بى ‏نیاز گرداند)

 افرادی که از این قبیل امور دفاع می کنند و در رواج چنین اعمالی مشارکت می کنند، گمان می کنند که دارند خدا را فریب می دهند؛ گویی در نظام خدا خللی پیدا کرده اند!، اما بدون اینکه درک کنند فقط خودشان را فریب می دهند. سیستم ما براساس قوانین خدا و برای آن ساخته شده است و اگر قوانینی غیر از آن بر ما جاری شود؛ خوشبخت نخواهیم شد. قطعا طبق هیچ کلکی نمیتوان زنا را توجیه کرد. یک ارتباط جنسی وقتی که طبق سیستم خدا نباشد، خودبخود زناست. تعهد و وفاداری جزو فاکتورهای لاینفک یک ازدواج است و هر ارتباطی که پنهانی باشد، فاقد این فاکتورهاست.

در مورد قانون "دزدی نکنید"؛ بشریت روشهای دزدی زیادی پیدا کرده است. اینبار دیگر بوسیله بانکها و سایر موسسات بطور رسمی انجام میشود.

در مورد قانون " نام خدای خالقت را بیهوده بر زبان نیاور "؛ مردم متاسفانه امروزه برای هر حادثه کوچکی به خدا قسم میخورند و برای هر ممنوعیتی نام خدا را دخالت میدهند. افرادی هستند که برای هر کار کوچکی به خدا قسم می خورند اینها نام خدا را به قیمت کمی می فروشند در چنین جامعه ای نام خدا ارج و حرمت لازم را ندارد و در آن جامعه دیگر به نام خدا اعتماد نمی شود و در نتیجه در آن جامعه بی دینی و آتئیست زیاد می شود.

 

در مورد قانون " روز شنبه را یاد دار تا آن را مقدس بداری."؛ باید توجه کنیم که حتی در قرآن هم روز شنبه تعطیل است و روز جمعه تعطیل نیست. خدا در میان بنی اسرائیل ، شنبه را به عنوان تعطیل قرار داده بود. برخلاف عموم مسلمانان که فکر میکنند، خدا جمعه را روز تعطیل قرار داده است؛ خدا هیچوقت روز جمعه را روز تعطیل اعلام نکرده است. بلکه روز جمعه آخرین روز کاری هفته است. و خدا در قرآن صراحتا بیان نموده است که در روز جمعه بعد از نماز جماعت هفتگی(که روز آخر هفته برگزار میشود)؛ به کار خویش ادامه دهید.

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَاةِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِکْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَیْعَ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۹﴾

اى کسانى که ایمان آورده‏ اید چون براى نماز جمعه ندا درداده شد به سوى ذکر خدا بشتابید و داد و ستد را واگذارید اگر بدانید این براى شما بهتر است (۹)

 

فَإِذَا قُضِیَتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیرًا لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۱۰﴾

و چون نماز گزارده شد در [روى] زمین پراکنده گردید و فضل خدا را جویا شوید و خدا را بسیار یاد کنید باشد که شما رستگار گردید (۱۰)

 

یعنی روز جمعه به عنوان آخرین روز هفته؛ نماز جماعت برگزار میشود و بعد از نماز جماعت دوباره به سر کار خویش برگردید و تعطیل نیست. مسیحیان هم همین اشتباه را کرده اند و یکشنبه را تعطیل اعلام میکنند. در حالیکه از نظر قرآن روز تعطیل شنبه ها برای همه  است. سبت در عربی و عبری به معنای روز شنبه است و این روز تعطیل، به نوعی مایه آرامش اجتماعی افراد تمام جهان است. قطعا هیچ دلیل خاصی بر تعطیل بودن جمعه وجود ندارد و اساسا جمعه روز آخر کاری هفته است. حتی در فارسی و عربی و عبری و زبانهای دیگر هم ایام هفته از یکشنبه شروع میشود. به همین خاطر در فارسی و عربی و ... روز اول هفته عدد یک را در خود دارد. اینها هیچکدام اتفاقی نیست. کتاب قرآن تاکیدی است بر کتابهای پیشین. بنی اسرائیل این قانون را با کلک شرعی دور زدند. روزهای شنبه برای ماهی های دریاچه دام می نهادند و روز بعد یکشنبه که تعطیل نبود؛ ماهی ها را می گرفتند و به خیال خود فکر میکردند که قانون خدا را نقض نکرده اند. در میان مسلمانان هم بکار بردن کلک شرعی زیاد رواج دارد. یکی از کلک شرعیها که اختراع شد، مربوط به طلاق است. در حالیکه آیه قرآن اینچنین می فرماید:

 

فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْکِحَ زَوْجًا غَیْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِمَا أَنْ یَتَرَاجَعَا إِنْ ظَنَّا أَنْ یُقِیمَا حُدُودَ اللَّهِ وَتِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ یُبَیِّنُهَا لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ ﴿۲۳۰﴾

و اگر [شوهر براى بار سوم] او را طلاق گفت پس از آن دیگر [آن زن] براى او حلال نیست تا اینکه با شوهرى غیر از او ازدواج کند [و با او همخوابگى نماید] پس اگر [شوهر دوم] وى را طلاق گفت اگر آن دو [همسر سابق] پندارند که حدود خدا را برپا مى دارند گناهى بر آن دو نیست که به یکدیگر بازگردند و اینها حدود احکام الهى است که آن را براى قومى که مى‏ دانند بیان مى ‏کند (۲۳۰)

 

تعدادی از مسلمانان این قانون خدا را با کلک شرعی دور می زنند و زنی که سه بار از شوهرش طلاق گرفته باشد؛ را بطور سوری به نکاح فرد دیگری در میاورند و بعد سوری طلاقش میدهند و به این طریق فکر میکنند که آیه فوق را اجرا کرده اند. حتی آنها برای این کار قانون فقهی هم ایجاد کرده اند و اسم آن فرد را هم محلل می گویند. یعنی حلال این مشکل و گره. اینها همان جادو جنبل است که به اسم دین خدا تبلیغ میشود.

یا اینکه بعضی از مسلمانان، در ماه رمضان برای اینکه روزه نگیرند، عمدا به مسافرت می روند و به این طریق به خیال خود فکر میکنند که حدود خدا را زیر پا نگذاشته اند. به نوشته یک استاد دانشگاه در این مورد دقت کنید: من گاهی به دانشجویانم توصیه می‌کنم اگر در تابستان توان گرفتن همه روزه‌هایشان را ندارند و همچنین امکان سفر طولانی نیز برایشان فراهم نیست بعد از اذان صبح بیش از 22 کیلومتر از شهر خود دور شوند، این کار حتی اگر به نیت خوردن روزه باشد اشکالی ندارد، اما به هر حال قضای این روزه‌ها باید به جا آورده شود .

همانطور که می بینید ، کلک شرعی به یک امر عادی تبدیل شده است و براحتی از آن صحبت میشود. و به این راحتی حدود خدا نقض میشود. یهودیانی هم که تعطیلی شنبه را نقض کردند؛ همینطوری فکر میکردند.

یا بعضی ها ربا را با اسامی مختلف رنگ کرده  و توجیه میکنند و فکر میکنند در حالت رنگ شده، دیگر ربا نیست. عده ای برای فرار از دادن زکات؛ از انواع حیله ها بهره می برند و جالب است که اسم این حیله ها را فقه! گذاشته اند.  درحالی که خدا تفقه در دین را برای عموم مردم یک امر پسندیده معرفی فرموده است و اسم این گونه حیله ها را شایسته نیست که فقه بگذاریم. بنی اسرائیل با کمک همین حیله ها ، آنقدر در کلک شرعی پیشرفت کرده بودند که بدون هیچ مشکلی و کاملا به خیال خودشان شرعی؛ ربا می دادند و می خوردند و کسی هم در آن شک نمی کرد.

 

مقایسه فرامین خدا با نسخه تحریف شده آن

 

قانون خدا

قانون تحریف شده

1

من خدا، خالق تو هستم که تو را از اسارت و بندگی آزاد ساختم.

 

من خدا فقط تو را از اسارت و بندگی نجات دادم.

2

تو را معبود دیگری جز من نباشد. هیچ تصویری از آنچه در آسمان یا بر روی زمین یا در آب است، نساز و آنها را پرستش نکن.

 

فقط معبودانی را غیر از من انتخاب کن که خودم اجازه داده ام.

3

نام خدای خالقت را بیهوده بر زبان نیاور.

 

با نام خدا حلال و حرام ساختن!

4

روز شنبه را یاد دار تا آن را مقدس بداری.

 

اختراع انواع احکام خلاف حدود خدا بصورت کلک شرعی و حیله شرعی

5

پدر و مادرت را احترام بگذار.

 

 

6

قتل نکن.

 

قتل مکن (البته قتل کافران مشکلی ندارد!)

7

زنا نکن

دوست دختر و دوست پسر و ازدواج سفید و پنهانی و ....

8

دزدی نکن

دزدی به اسم قانون و بطور رسمی

9

شهادت دروغ نده.

 

تحریف وقایع و حوادث و پخش آن در میان مردم

10

چشم طمع به مال و ناموس همسایه نداشته باش.

دخالت در امور دیگران

 

هرکدام از ده فرمان که اجرا نشود؛ خودبخود سیستم آن جامعه به هم میخورد. این ده فرمان که در قرآن هم آمده است، به نوعی پایه و اساس یک جامعه هستند و اگر جامعه ای، این ده فرمان در آن اجرا نشود؛ بمرور به یک جامعه مرده تبدیل خواهد شد. ما حتی در ذهن خویش هم نباید ده فرمان را نقض کنیم یعنی حتی نباید در ذهن خویش به دزدی و یا  زنا فکر کرد زیرا آنچه در ذهن ما میگذرد زمینه سازه انجام عملی آن است.

 

قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَأَنْ تُشْرِکُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۳۳﴾

بگو پروردگار من فقط زشتکاریها را چه آشکارش [باشد] و چه پنهان و گناه و ستم ناحق را حرام گردانیده است و [نیز] اینکه چیزى را شریک خدا سازید که دلیلى بر [حقانیت] آن نازل نکرده و اینکه چیزى را که نمیدانید به خدا نسبت دهید (۳۳)

 

زمانی که موسی به مدت ۴۰ روز در میقات به سر برد، آن ده فرمان را دریافت کرد خدا می توانست آن ده فرمان را در یک روز بر موسی نازل کند و در الواح تحویل او دهد. اما خدا این کار را نکرد، زیرا موسی به مدت چهل شبانه روز جهت عبادت و آماده سازی دریافت ده فرمان، در کوه طور به سر برد تا حقیقت امور ده فرمان را درک کند. زیرا ما اگر حقیقت امور را درک نکنیم، قادر به خودداری از نقض ده فرمان نخواهیم بود. مثلاً اگر یکی فرمان "دزدی نکنید" را درک نکرده باشد ممکن است که در دام شیطان بیفتد و دزدیهایی به نام کلک شرعی ایجاد کند. یکی از فرمان های خدا در ده فرمان این بود که شنبه تعطیل است و نباید در آن کار کرد اما بنی اسرائیل که حقیقت این امر و فرمان را درک نکرده بودند، شنبه ها تور می‌انداختند و یکشنبه ها ماهی را شکار می کردند و به این طریق به خیال خودشان فرمان شنبه را نقض نکرده اند یا بعضی ها که هوس خود را نمیتواند کنترل کنند به این فکر می‌افتند که راهی پیدا کنند که کم هزینه، پنهان، راحت و بدون مسئولیت در هوسرانی . به این طریق دوست گرفتن پنهانی و ازدواج چند ساعته رایج شد. آنها به خیال خود ازدواج را دور زده اند. اینها همگی یک نوع کلک شرعی است و به معنای دور زدن قانون "زنا نکنید"  است.

بشریت باید این دستورات مهم را که با تمام جزئیات و تفصیلات در قرآن ذکر شده است را به بچه های خود بیاموزند. برای آموزش و اقامه عملی این قوانین مهم، باید مفهوم ابتدایی و عمقی این ده قانون در قرآن را به کودکان بیاموزیم.

 

قانون خدا در تورات

تفصیل قانون در قرآن

1

من خدا، خالق تو هستم که تو را از اسارت و بندگی آزاد ساختم.

 

نباید کسی را همتراز خدا قرارداد و باید همیشه در هر حال خدا را یاد نمود زیرا اوست که در تمام مراحل زندگی مشکلات ما را حل میکند. هر مشکلی در زندگی ما حل شود، خدا آن را انجام داده است. تمام هدف خدا از دستورات قرآن این است که ما را از بندگی شیاطین انس و جن نجات دهند.

2

تو را معبود دیگری جز من نباشد. هیچ تصویری از آنچه در آسمان یا بر روی زمین یا در آب است، نساز و آنها را پرستش نکن.

 

واقعیتها را در زندگی بپذیر و هیچ تصویری از زندگی خیالی برای خود درست نکن و خیالپردازی نکنید. لذت در واقعیتهاست. شعراء و آهنگهای آلفایی مهمترین نقض کننده این قانون هستند. به همین خاطر خدا می فرماید که :

 

وَالشُّعَرَاءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ ﴿۲۲۴﴾

و شاعران را گمراهان پیروى مى کنند (۲۲۴)

 

أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی کُلِّ وَادٍ یَهِیمُونَ ﴿۲۲۵﴾

آیا ندیده‏ اى که آنان در هر وادیى سرگردانند (۲۲۵)

 

وَأَنَّهُمْ یَقُولُونَ مَا لَا یَفْعَلُونَ ﴿۲۲۶﴾

و آنانند که چیزهایى مى‏ گویند که انجام نمى‏ دهند (۲۲۶)

 

3

نام خدای خالقت را بیهوده بر زبان نیاور.

 

یعنی دعاهایت را خالصانه برای خدا قرار بده و فقط خدا را بخوانید. آگاهانه دعا کنید تا بدانید که از خدا چی میخواهید. موقعیت و قدر و حرمت خدا را نگه دارید و نسبت به او شک و گمان بد نبرید که او  ارحم الراحمین است.

4

روز شنبه را یاد دار تا آن را مقدس بداری.

 

روزی را در هفته به خدا اختصاص بده و کسب و کار و فعالیتهایت را قطع کن تا مقداری از دغده های فکری و ذهنی نجات پیدا کنید. اختصاص یک روز در هفته برای عبادت خدا، مثل خواب شبانه برای ما نیاز است.

5

پدر و مادرت را احترام بگذار.

 

احترام و احسان و نیکی را نسبت به پدر و مادر و خانواده ات اجرا کن. (وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا)

6

قتل نکن.

 

قرآن کارهایی که زمینه ساز قتل است را منع فرموده است. خدا در قرآن اعلام میدارد که خشم و عصبانیت ممنوع است و صبر و بردباری و بخشش را در منازعات پیشنهاد میدهد. قرآن بطرز معجزه آمیزی تمام خواصی که باعث بوحودآمدن قتل میشود را تشریح نموده است.

7

زنا نکن

نسبت به عهد زناشویی وفادار باش و بدون عهد زناشویی، با کسی مخفیانه ارتباط نداشته باشید.

وَمَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ طَوْلًا أَنْ یَنْکِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ مِنْ فَتَیَاتِکُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِیمَانِکُمْ بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَیْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِکَ لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنْکُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَیْرٌ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿۲۵﴾

و هر کس از شما از نظر مالى نمى‏ تواند زنان [آزاد] پاکدامن با ایمان را به همسرى [خود] درآورد پس با دختران جوانسال با ایمان شما که مالک آنان هستید [ازدواج کند] و خدا به ایمان شما داناتر است [همه] از یکدیگرید پس آنان را با اجازه خانواده‏ شان به همسرى [خود] درآورید و مهرشان را به طور پسندیده به آنان بدهید [به شرط آنکه] پاکدامن باشند نه زناکار و دوست‏گیران پنهانى نباشند پس چون به ازدواج [شما] درآمدند اگر مرتکب فحشا شدند پس بر آنان نیمى از عذاب [=مجازات] زنان آزاد است این [پیشنهاد زناشویى با کنیزان] براى کسى از شماست که از آلایش گناه بیم دارد و صبر کردن براى شما بهتر است و خداوند آمرزنده مهربان است (۲۵)

 

8

دزدی نکن

هر چیزی که مال شما نیست و مال دیگری است، مخفیانه و بدون اطلاع صاحبش برندار و از آن استفاده نکنید. در وارد شدن به خانه های دیگران، اجازه بگیرید و آیات متعدد دیگری در قرآن که به تفصیل قانونهای دهگانه را توضیح داده است.

9

شهادت دروغ نده.

 

یعنی در حرفهایی که در سرنوشت دیگران موثر است ، دقت کنید و هیچوقت نسبت به دیگران تهمت، دروغ، غیبت و کنایه نزنید و نگوئید.

10

چشم طمع به مال و ناموس همسایه نداشته باش.

نسبت به دیگران حسود نباشید و دیگران را با متلک و حرفهای زننده اذیت نکنید و مسخره نکنید. آبروی دیگران را نبرید.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ یَکُونُوا خَیْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ یَکُنَّ خَیْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمَانِ وَمَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۱۱﴾

اى کسانى که ایمان آورده‏ اید نباید قومى قوم دیگر را ریشخند کند شاید آنها از اینها بهتر باشند و نباید زنانى زنان [دیگر] را [ریشخند کنند ] شاید آنها از اینها بهتر باشند و از یکدیگر عیب مگیرید و به همدیگر لقبهاى زشت مدهید چه ناپسندیده است نام زشت پس از ایمان و هر که توبه نکرد آنان خود ستمکارند (۱۱)

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ ﴿۱۲﴾

اى کسانى که ایمان آورده‏ اید از بسیارى از گمانها بپرهیزید که پاره‏ اى از گمانها گناه است و جاسوسى مکنید و بعضى از شما غیبت بعضى نکند آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده‏ اش را بخورد از آن کراهت دارید [پس] از خدا بترسید که خدا توبه‏ پذیر مهربان است (۱۲)

 

 

این ده فرمان فقط برای قوم یهود نیست ، بلکه از زمان آدم تا کنون بوده است. باید توجه شود که کلمه اسرائیل به معنای سرزمین خاصی نیست و بلکه اسرائیل از دو کلمه اسرا  (انتقال دهنده) و ایل (خدا) تشکیل شده است. یعنی کسانی که ده قانون خدا را نسل به نسل روی زمین منتقل میکنند و در اینجا منظور نژاد سامی و یا عرب نیست. سرزمینی که اکنون به اسم اسرائیل است ربطی به این موضوع ندارد و قطعا یهودیان فعلی ساکن آنجا نمیتوانند منتقل کننده پیام خدا باشند. زیرا اگر آنها راست می بودند، مسیح و آخرین کتاب خدا (قرآن) را می پذیرفتند و پیامهای آن را منتقل میکردند و تسلیم پیام خدا میشدند. اسرائیل یعنی افراد با ایمانی که در برقراری ده قانون خدا تلاش میکنند و بنی اسرائیل یعنی فرزندان این گروه. خود اسرائیل آدمهای خوبی بوده اند و اما بنی اسرائیل ممکن است که آدمهای خوب و بد در میان آنان باشد. یعقوب یکی از این اسرائیل ها بوده است.

در آیه زیر که راجع به قتل هابیل توسط قابیل است؛ خدا از بنی اسرائیل حرف میزند. یعنی بنی اسرائیل از زمان قابیل و هابیل بوده اند و تا قیامت هم خواهند بود. خود یعقوب صفتی به اسم اسرائیل داشته است و این صفت میتواند برای دیگران هم باشد. اسرائیل اسم نیست و بلکه یک صفت است. صفت تمام کسانی است که قوانین نازل شده خدا را پیاده میکنند و آن را نسل به نسل منتقل میکنند. این افراد در نژادهای مختلف میتوانند باشند و لزوما سامی و یا عرب نیستند.

 

فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا یَبْحَثُ فِی الْأَرْضِ لِیُرِیَهُ کَیْفَ یُوَارِی سَوْءَةَ أَخِیهِ قَالَ یَا وَیْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَکُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِیَ سَوْءَةَ أَخِی فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِینَ ﴿۳۱﴾

پس خدا زاغى را برانگیخت که زمین را مى ‏کاوید تا به او نشان دهد چگونه جسد برادرش را پنهان کند [قابیل] گفت واى بر من آیا عاجزم که مثل این زاغ باشم تا جسد برادرم را پنهان کنم پس از [زمره] پشیمانان گردید (۳۱)

 

مِنْ أَجْلِ ذَلِکَ کَتَبْنَا عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَیِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ کَثِیرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِکَ فِی الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ ﴿۳۲﴾

از این روى بر فرزندان اسرائیل مقرر داشتیم که هر کس کسى را جز به قصاص قتل یا [به کیفر] فسادى در زمین بکشد چنان است که گویى همه مردم را کشته باشد و هر کس کسى را زنده بدارد چنان است که گویى تمام مردم را زنده داشته است و قطعا پیامبران ما دلایل آشکار براى آنان آوردند [با این همه] پس از آن بسیارى از ایشان در زمین زیاده‏ روى مى کنند (۳۲)

 

بنابراین لقمان که یک سیاه پوست بوده است، یک اسرائیل بوده است، زیرا در برقراری قوانین دهگانه خدا تلاش کرده است. از دیدگاه مسیحیت کنونی، اسرائیل زمان حاضر که وعده نجات به او داده شده همان کلیساست. یهودیان هم خود را اسرائیل میدانند و  به این طریق هر فرقه ای ، به نفع خود میخواهد آن را تاویل کند. طوری است که یهودیت به یک نژادپرستی تبدیل شده است و سیاه پوستان را در زمره خود نمیدانند. یعقوب که تلاش زیادی کرد تا قوانین خدا را نسل به نسل منتقل کند، یک اسرائیل بوده است. حتی یعقوب در لحظات آخر عمرش ، فرزندانش (بنی اسرائیل) را توصیه میکند که تا آخر عمرشان مسلمان باشند.

 

أَمْ کُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِیهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی قَالُوا نَعْبُدُ إِلَهَکَ وَإِلَهَ آبَائِکَ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿۱۳۳﴾

آیا وقتى که یعقوب را مرگ فرا رسید حاضر بودید هنگامى که به پسران خود گفت پس از من چه را خواهید پرستید گفتند معبود تو و معبود پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق معبودى یگانه را مى ‏پرستیم و در برابر او تسلیم هستیم (۱۳۳)

 

بنابراین تمام ادیان قبلی هم خود را مسلمان می نامیده اند و این گفته یعقوب بوده است. یعقوب یک اسرائیل  (کسی که دین خدا (اسلام) را به نسلهای بعدی منتقل میکند) بوده است. موسی هم یک مسلمان بوده است و تمام این افراد یک اسرائیل بوده اند و اما نسلهای بعدی آنان (بنی اسرائیل فرزندان اسرائیل)، خود را مسیحی و یهودی نامیدند و قانون مهم خدا را تغییر دادند. خدا از زمان آدم تا کنون یک دین نازل کرده است و تا قیامت هم همان دین است و آن هم اسلام است.

 

  • اسعد حسینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی