نون و القلم

خدا یکتاست

نون و القلم

خدا یکتاست

پیوندهای روزانه

آلفا قسمت هشتم

جمعه, ۱۹ فروردين ۱۴۰۱، ۱۰:۱۴ ب.ظ
  1. تمارض

گاهی کسی که به آلفا رفته، احساس می کند که باید بعضی تفکراتش را به دنیای واقعی بیاورد و در آنجا بروز دهد. تمارض یا خود را به مریضی زدن. تمارض یکی از آثار آلفاست. از آنجا که فرد به آلفا رفته تنهاست و در دنیای واقعی زیاد پیدایش نیست، احساس می کند که باید یکجوری خودش را در دنیای واقعی مهم کند مثل سابق. به همین خاطر خود را به مریضی می زند تا توجه اطرافیان را به خود جلب کند. ضرر تمارض فقط به جلب توجه اطرافیان ختم نمیشود، بلکه بعد از مدتی این تمارض به واقعیت میرسد و واقعا فرد دچار همان مریضی میشود. در واقع شیطان دشمن آدم سالم است و سلامتی آدم را نمی خواهد و با این حربه او را دچار یک مریضی می کند. بدون شک شیطان بزرگترین دشمن آدمی است.

_____________________________

  1. مشکلات روانی

خودت را آن فردی در ذهن نشان دهی که در واقعیت نیستی!

این باعث تضاد تفکرات با دنیای واقعی میشود ، در نتیجه به فرد فشار میاید و منطقش را بهم می ریزد. تضاد و اختلاف بین احساسات و واقعیت در وجود آدمی، باعث مشکلات زیادی از جمله کم رویی، تمارض ، احساس خجالت ، و ... میشود.

گاهی آلفا را دیگران برای شما میسازند. مثلا می گویند که آقای مهندس من را به نوکری قبول می کنی! او هم بعد از مدتی فکر می کند که واقعا کاره ای است. و همین او را به آلفا میبرد. به همین خاطر باید به آنچه که دیگران در مورد شما فکر می کنند، باور نداشته باشی و زیاد جدی نگیری. گاهی فرد به آلفا رفته، تلاش دارد که توجه همه اطرافیان را به خود جلب کند. هیچ کس نمی تواند تمام افراد را از خود راضی نگه دارد. به همین خاطر این فرد دچار گسیختگی منطقی میشود.

_____________________________

  1. ترک آلفا

زندگی مثل جاده ای است که باید طی کنیم. اما در طول این جاده چاله هایی است که مردم را بخود جذب می کند. این چاله ها همان آلفایند. اگر مواطب نباشیم ، شیطان ما در یکی از این چاله ها گیر می اندازد. و اگر چاله را باور کنیم و فکر کنیم که این چاله همان ادامه جاده است، دیگر بیرون بیا نیستیم. بهترین روش برای بیرون آمدن از آلفا این است که فرد به زندگی واقعی توجه کند . به آیات و نشانه ها توجه کند. به آن چه که هست توجه کند. نه به آنچه که در ذهن خود تصور می کند.

ممکن است اوایل سخت باشد زیرا کسی که به آلفا گرفتار شده باشد، ترک آن همراه سختی و رنج است. مثل یک معتاد که ترک اعتیاد برایش مشکل  است ولی میتواند ترک کند. کافی است که کمی بخود بیاید. گاهی باید عواملی که ما را به آلفا می برند را کنار گذاشت. اگر خیالات شما را به آلفا می برد، دیگر خیال نکنید. اگر نگاه کردن به بعضی فیلمها و گوش دادن به بعضی آهنگها شما را به آلفا می برد، نگاه نکنید، گوش ندهید. به همین راحتی. بعد از مدتی ریاضت و صبر ، خودبخود به دنیای واقعی بر می گردید. آدم باید آنی باشد که هست.

بیشتر مردم جهان از کارهای واقعی که در دنیای واقعی انجام میشود، بیشتر خوششان می آید و به وجد می آیند. وجد و نشاط و هیجان ناشی از واقعیات ، نشانگر این است که دنیای کنونی اهل عمل زیاد ندارد و نایاب است. مثلا یک ویدئو در یوتیوب که فردی در آن جان یک انسان و یا یک حیوان را نجات داده است، میلیونها بازدید کننده دارد. زیرا بیشتر مردم فقط حرف می زنند و عمل نمی کنند. عمل کننده کار خوب آنقدر کم است که نجات یک حیوان میلیونها بازدید کننده دارد. به زبان خیلی ساده آدمها در آلفا زنجیر و در نتیجه اسیر میشوند. زنجیر هم لذتی است که اجنه به قربانیان القاء می کنند. آدمی به این لذت کاذب عادت می کند. برای رهایی از این اسارت باید زنجیر را پاره کند. یعنی باید لذتهای آلفایی را ترک کند.

_____________________________

  1. شاعر

در قرآن به کسی که فقط حرف می زند و عمل نمی کند، شاعر می گویند. عمل کردن به ایمان ، در رشد و ترقی روح آدمی بسیار موثر است. نفس آدمی فقط با ایمان عمل شده، رشد و ترقی می یابد.

اگر کسی ناآرام بود، زود عصبانی شد، بد دهن بود، زود قضاوت کرد ، تعجیل در تصمیم گیری و ... نشان از در آلفا بودن اوست. احساس و منطق باید با هم باشند. فقط صرف احساسی فکر کردن، مشکلات زیادی را بوجود می آورد. مثلا زن و مردی با هم ازدواج کنند. مرد صرفا با احساسات هر شرطی را قبول کند؛ همین مورد باعث بوجودآمدن مشکلات زیادی برای او خواهد شد. و همچنین اگر یک زن صرفا فقط با احساسات از تمام حقوق قانونی و شرعی خود صرف نظر کند، باز این هم قابل قبول نیست و در آینده بضررش تمام خواهد شد و باعث نابودی زندگیش میشود.

تمام این افراط و تفریطها از طرف شیطان است. اصلا شیطان برای پایین انداختن انسان از کشتی زندگی، آنان را تشویق به افراط و تفریط می کند. مثل کسی که سوار یک خر شده، برای پایین انداختن او از خر، باید سعی شود که او را به طرف راست و یا چپ متمایل کرد. یعنی تعادل او را بهم زد. افراط و تفریط در احساسات و عمل باعث میشود که آدمی از مرکب زندگی پایین بیفتد.

ترحم و دلسوزی بیش از حد ، یک نوع افراط و تفریط است. برخلاف نظر اکثر مردم ، ترحم و دلسوزی بیش از حد یک نوع آلفاست. و قطعا آینده خوبی نخواهد داشت. بچه ای که با دلسوزی و ترحم بیش از حد بزرگ شده باشد، درست تربیت نخواهد شد و در آینده با مشکلات زیادی روبرو میشود.

هر چیزی متعادلش خوبه. افراط و تفریط جزو حربه های مهم شیاطین جهت بردن افراد به آلفاست. زمانی که انسانها در افراط و تفریط بسر برند و در آلفا زندگی کنند، در مرحله عمل هم ، امکانات بطور مساوی تقسیم نخواهد شد و باعث بی عدالتی میشود.

ان المبذرین کانوا اخون الشیطین و کان الشیطن لربه کفورا

افراط و تفریط کننده ها برادران شیطانند.

برادر بودن با شیطان یعنی این افراد خیلی نزدیک شیطانند و تقریبا مثل برادرند و از احساسات و اعمال و جیک و فیک هم خبر دارند. خدا در این آیه می فرماید که افراط و تفریط کننده ها کافرند و هم ردیف شیطانند.

_____________________________

  1. منیت

اگر یک لیوان آب از یک چشمه بنوشید، بسیار لذت بخش است زیرا در حین نوشیدن آب شکر خدا می گویید و نشانه های خدا را بیاد میاورید. اما اگر همین آب را از یخچال خانه بنوشید، آنچنان لذت بخش نیست. زیرا یخچال را از آن خود می دانید و به "من" خود فکر می کنید.

به همین خاطر خدا می فرماید که خدا را زیاد یاد کنید و منظورش این است که همه نعمتها را به خدا نسبت دهید تا از دست "من"  نفس نجات یابید. این یکی از مواردی است که برای مبارزه با آلفا خیلی بدرد بخور است.

_____________________________

  1. آلزایمر و ام اس

خواندن زیاد جملات احساسی و عاشقانه که این روزها در اینترنت رایج است، بسیار در آلفاشدگی افراد موثر است. بعد از مدتی فرد به این نوع جملات عادت میکند و اگر روزی نخواند، احساس بیماری میکند. بیماری ناشی از کم خواندن جملات احساسی! این دقیقا یعنی فرد به آلفا رفته است و خودش خبر نداره.

این کار سبب پرکاری سمت راست مغز (احساس و توهم ) و کم کاری سمت چپ (منطق و عمل) میشود. بعد از مدتی فرد به آلزایمر و ام اس مبتلا میشود. ام اس و آلزایمر و بعضی بیماریهای دیگر نتیجه  فربه شدن احساسات و توهم  و به حداقل رسیدن منطق و عمل است.

در واقع آدم را در زندگی واقعی و عملی، از هر نظر زمینگیر میکند. وقتی فرد در آلفا بسربرد و به تصویرسازی بپردازد، در دنیای واقعی به بن بست میخورد و زمین گیر میشود.

_____________________________

  1. راه نجات از اجنه و شیاطین

مهم:  کسانی که در آلفا بسر می برند، اهمیت نماز را درک نمی کنند و به همین خاطر نسبت به نماز سهل انگاری می کنند.

فضای آلفا نا امید کننده است زیرا محدود است و تمام نیازهای یک فرد را برطرف نمی کند ، به همین خاطر کفر می آورد. زیرا عاقبت نا امیدی کفر است.

خدا می فرماید که هرگاه شیطان تو را وسوسه کرد به خدا پناه ببر.  پس راه بسیار خوب پناه بردن به خداست. تنها راه خارج شدن از آلفا و نرفتن در آن، پناه بردن به خدا ست. آلفا جوریه که همیشه آدم امکان داره تو محوطه اش قرار بگیره . باید راه نرفتن به داخلش (که همان پناه بردن به خدا ست) انجام شود. استعاذه یعنی پناه بردن. انگار که خودت را در پناهگاهی می گذاری تا تیر هایی که به سمتت میاید بهت نخورد.

این پناه گاهها چیه؟ تحت حمایت و سایه و پادشاهی  خدا قرار بگیری.  

چطوری تو سایه خدا قرار بگیری؟

باید طبق سیستم خدا عمل کنی تا تحت حمایت او قرار گیری. باید قوانینش و دستوراتشو بپذیری و اجرا کنی. باید در ملک و پادشاهی خدا قرار گیری . پادشاهی خدا (ملک خدا) یعنی طبق سیستم خدا عمل کنی. اگر طبق دستورات خدا عمل کنی، خیالت راحته از بابت شیاطین.

در پادشاهی خدا ، شیطان قدرت چندانی ندارد، فقط یک مزاحم است که براحتی دک میشود؛ زیرا همه چیز متعلق به خدا است. اعمال و رفتار و گفتار، متعلق به خدای واحد است؛ خدای دیگری در کنار او نیست.

آیه قرآن: پادشاه، مقدس ترین، صلح، مؤمن ترین، مافوق، صاحب اقتدار، قدرتمندترین، برجسته ترین. تجلیل خدای را؛ بسیار بالاتر از آنکه شریکانی داشته باشد.

از شیطان و خطرات و حیله های او باید گفت . اما در مقابل باید از بزرگی و قدرت و پادشاهی خدا هم صحبت کرد. گاهی مواقع برای امان ماندن از شیطان باید به خدا نزدیک شد. این بهترین روش است.

آیه قرآن: وَمَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمَنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ 

هرکی از خدا دوری کنه و دستوراتشو عمل نکنه و او را یاد نکند، شیطانی همراه او خواهد بود. همراه بودن شیطان با یک انسان، یعنی آن فرد آرام و قرار نخواهد داشت و شب و روز در معرض حیله های شیطان حیله گر قرار خواهد گرفت.

برای دوری از این همه ترس و استرس، باید سعی کرد به خدا نزدیک شویم تا شیطان مدام به ما حمله نکند و آرامش ما را به هم نزند. از آنجا که شیطان مدام در انسان شک و اضطراب و ترس بوجود می آورد، فرد روی آرامش نخواهد دید. تنها راه اینه که مدام خدا را در نقطه به نقطه زندگی در 24 ساعت در نظر بگیرید.

شیاطین با افسانه های گذشتگان مردم را مشغول می کنند. در حالی که واقعیات آنطور صاف و ساده نیست که شیطان تعریف می کند. شیاطین در واقعیت فکر نمی کنند بلکه در خیالات بسر می برند. شیاطین کاری  می کنند که کارهای خیالی بزرگ شوند. آنان کاری می کنند که مردم به ظاهر آنچه میشنوند بیشتر توجه کنند. آنها فقط به چیزهای این دنیا که برای آنها قابل دیدن است اهمیت می دهند، در حالی که به کلی از آخرت غافل هستند.

_____________________________

  1. علت اصلی بت پرستی

شاید تعجب کنید بگویم که کسانی که بت می پرستند، در اصل این کار را برای خدا انجام می دهند! یعنی آنها حتی می گویند بت پرستی برای رسیدن بخداست. زیرا افرادی که بخدا و به غیب ایمان ندارند، توسل به یک موجود قابل لمس و مادی برایشان مطمئنتر است تا توسل به خدایی که غیبه و قابل دیدن نیست.

پس بت پرستی ناشی از عدم ایمان به غیب است.

انسانهایی که نمی خواهند تسلیم دستورات خدا شوند، با اختراع واسطه بین خود و خدا، راه فراری برای دوری از خدا و دستورات خدا می یابند.

مثلا کسی که گناه زیاد کرده و نمی خواهد توبه واقعی کند، برای خلاصی از عذاب وجدان این گناه، به واسطه ها پناه می آورد . البته خودش می گوید: غیر مستقیم به خدا پناه می برد و از طریق واسطه این کار را می کند.

این فرد با این کار به خودش و اطرافیانش می قبولاند که یک فرد دیگری شده است ولی در اصل به هیچ عنوان تغییری در خود بوجود نیاورده است. زیرا اگر واقعا نیت داشت تغییری در خود بوجود آورد و توبه کرده بود، خودش مستقیم به خدا پناه می برد.

توسل و شفاعت به غیر خدا بهترین روش برای جذب و سرکارگذاشتن افراد گناه کار است. در حالی که همه بخششها از طرف خدای متعال است و همه نیازمند اویند.

فرد گناه کار برایش خیلی راحت تر است که به غیر خدا پناه ببرد . او از اینکه به خدا پناه  ببرد، می ترسد. زیرا برگشت به سمت خدا فقط یک نکته می خواهد و این نکته برای افراد گنهکار بسیار مشکل است و برای توبه کنندگان واقعی بسیار ساده است. آن نکته اخلاص است.

مخصوصا غیر خدایی که هیچ صدایی از او در نمی آید و اصلا جان هم نداره، حتی اگر مگسی از او چیزی برباید، نمی تواند پسش گیرد. این چنین واسطه بی زبانی ، ناشنوا یی خیلی خوب است برای کسی که بخواهد خودش را سر کار بگذارد.

مثلا کسی که به پول و مال دنیا به عنوان واسطه پناه  میاورد و سعی می کنه تمام نیازهایش را بوسیله پول استخراج کند، به نوعی نسبت به خدا اعلام بی نیازی می کند.

ان الانسان لیطغی ان راه استغنی

( به یقین انسان طغیان می کند، از اینکه خود رابی نیاز ببیند)

_____________________________

  1. دعا از طریق واسطه در آلفاست

کلا کسانی که بخدا ایمان ندارند، از درخواست مستقیم از خدا به بهانه های مختلف اجتناب می کنند. توسل به غیر خدا عیب بسیار بزرگ و دروغ بسیار بزرگی داره که خیلی مهم است:

کسانی که به غیر خدا توسل و شفاعت می جویند، می گویند که ما برای نزدیک تر شدن بخدا به غیر خدا توسل می کنیم. اما در عمل می بینیم که اگر فردی از غیر خدا توسل بجوید و از او کمک بخواهد، در نهایت محبتش نسبت به فرد توسل شده بیشتر میشود نه محبتش نسبت به خدا.

این همان سوال بزرگی است که توسل کنندگان راه فراری از آن ندارند. بعد از مدتی فرد توسل شده ( که در اوایل فقط برای برای نزدیک تر شدن به خدا خوانده میشد) به یک جنتلمن و بت در نزد توسل کننده تبدیل میشود. یعنی نهایت توسل به غیر خدا، بت پرستی و فراموشی خداست.

بسیار ساده لوحی است که فکر کنیم فردی که به غیر خدا متوسل میشود ، بعد از مدتی دل از این توسل شده می کند و به خدا نزدیک میشود. در واقع فرد بجای نزدیک شدن به خدا ، به بت خودساخته خود نزدیک میشود. در فضای آلفا ، افراد به جای خواندن مستقیم خدا، غیرخدا را می خوانند . به همین خاطر صدایشان به خدا نمی رسد و دعاهایشان برآورده نمیشود. کسی که بخواهد دعایش اجابت شود باید دو شرط ساده را رعایت کند:

  1. خواسته اش را صادقانه از ته دل بخواهد.
  2. مستقیم از خود خدا بخواهد و به خود خدای متعال رجوع کند.

_____________________________

  1. بزرگترین حیله شیطان در طول تاریخ

به نوشته یکی از مدافعان توسل توجه کنید:

"در توسل به مظاهر دینی و پیامبران و ائمه بزرگوار دین به هیچ وجه متوسل ، تصور نقش الوهی و ربوبی در مورد آن ها ندارد . آن ها را در تاثیراتی که انتظار دارد، مستقل از خدای متعال نمی داند و نمی بیند. اگر به قرآن و پیامبر و ائمه متوسل می شود ، اولا به امر خدا و ثانیا با این نگاه است که آن ها وسیله اند برای تقرب بیش تر به درگاه الاهی . در وسیله بودن و تصرف داشتن مستقل نیستند . هر کاری انجام می دهند ،به اذن و به واسطه قدرت الاهی است."

تمام دلیل او در این دو کلمه خلاصه میشود : توسل برای تقرب به خدا

یعنی راهی که هدفش تقرب به خدا اعلام میشود، بعد از مدتی آنان را فرسنگها از خدا دور می کند. به این می گویند راه شیطانی. به همین خاطر از هر راهی نمی توان بخدا نزدیک شد. فقط راه مستقیم ، مجاز است. این ایده که می گوید رفتن به سمت خدا راههای گوناگونی دارد، گمراه کننده است. خیلی از راهها سر از شرک و بت پرستی در می آورد. زیرا بیشتر راهها مدعی هستند که برای تقرب بخداست. اما سر از آلفا در میاورند.

گاهی فردی اعمالی را در آلفا جهت تقرب به خدا انجام می دهد و فکر می کند بخدا نزدیکش می کند. در آلفا نمی توان خدا پرست شد و خدا را پرستید. به همین خاطر افراد داخل در این محوطه توسل را بکار می برند تا که از آلفا پلی بزنند به سمت خدا. در حالی که از آلفا راهی به سمت خدا نیست و در عوض راه به سمت اجنه است. توسل یعنی راهی از آلفا به سمت واقعیت و از آنجا به سمت خدا.

مشرکین مکه فکر می کردند که صاحبان مجسمه ها را می خواندند. صاحبان آن مجسمه ها ملائکه و صالحین بودند. اما خدا می گوید که آنان خدا را نمی خواندند بلکه اجنه را پرستش می کردند. در حالیکه مشرکین مکه ، قصدشان از بتهای خانه کعبه، توسل و شفاعت از ملائکه و صالحین به درگاه خدا بود(هوءلاء شفعنا عندالله) . اما خدا در جواب می گوید که آنها جنها را می خواندند و خود خبر نداشتند.

[34:40]  در روزی که او همه آنها را احضار کند، به فرشتگان خواهد گفت: "آیا این مردم شما را می پرستیدند؟"

[34:41]  آنها جواب خواهند داد: "تجلیل تو را. تو مولا و سرور ما هستی، نه آنها. درعوض، آنها جن ها را پرستش می کردند؛ اکثرشان به آن ایمان داشتند."

در آلفا همه چیز تصنعی است. حتی صاحبان مجسمه هم که خوانده میشوند و به آنان توسل میشود، نمی شنوند و همه اش سرکاری است. در عوض اجنه خود را جای صالحین و ملائکه جا می زنند.

وقتی انسانی یک مدعو غیبی غیر خدا را به کمک می گیرد، از آنجا که این فرد در آلفا سیر می کند، توسط اجنه کنترل و اجنه خود را جای آن فرد غیبی جا میزنند. این است که از آلفا راهی و یا پلی به سمت خدا نیست. باید از آلفا بیرون آمد.

البته خدا برخلاف تفکر عموم مردم، غیبی نیست. بلکه خدا از هرکسی به ما نزدیکتر و قابل درکتر و ملموستر است. خدا حتی از خود ما به ما نزدیکتر است. خدا از رگ گردن به ما نزدیکتر است.

خیلی بی معنی است با وجود موجودی به این نزدیکی و مهربانی در کنار ما، از موجودات دیگری درخواست کمک کنیم و بسیار باعث تاسف است که به درگاه غیر از خدا دعا کنیم. اگر چنین چیزی اتفاق بیفتد، مشخص میشود که فرد در واقعیت بسر نمی برد و در تفکرات آلفایی خود غرق شده است. فقط در آلفا افراد و یا موجودات دیگر از خدا مهربانترند. چه کسی خدای به این نزدیکی را حس نمی کند الا کسی که پرده ای به اسم آلفا جلو قلبش را گرفته باشد.

_____________________________

  1. هیپنوتیزم

هیپنوتیزم یک آلفای عمیق است. کسانی که هیپنوتیزم شده اند، بعد از بیداری اقرار کرده اند که سرشان سنگین شده است و سرشان درد می کند. چرا؟

هیپنوتیزم یک وضعیت روان شناختی و فیزیولوژیک خاص است که در این حالت وضعیت هوشیاری فرد تغییر پیدا می‌کند و با هوشیاری معمولی متفاوت است. بیشتر شبیه خواب است اما با خواب فرق می‌کند زیرا فرد هوشیار است ولی هوشیاری او فقط در یک حیطه متمرکز شده است. ویژگی عمده این وضعیت کاهش پاسخ‌دهی فرد به محرک‌های بیرونی و افزایش تلقین‌پذیری اوست. هیپنوتیزم‌کننده از همین وضعیت تلقین پذیری استفاده می‌کند و یکسری القائاتی را به فرد می‌دهد و این کاملا دست هیپنوتیزم کننده است که هوشیاری فرد را به چه سمتی هدایت کند. علت تلقین پذیری بیش از حد فرد در این حالت به این دلیل است که محرک‌های پیرامونی کمترین تاثیر را روی او دارند .

مهمترین نکته در هیپنوتیزم:

ویژگی عمده این وضعیت کاهش پاسخ‌دهی فرد به محرک‌های بیرونی و افزایش تلقین‌پذیری اوست.

_____________________________

  1. شباهتهای هیپنوتیزم و آلفا

از آنجا که هیپنوتیزم خود نوعی آلفای عمیق است، پس میتوان بین حالت آلفا و هیپنوتیزم شباهتهایی پیدا کرد. توجه به این شباهتها، درک بیشتری از آلفا به شما می دهد.

1- افزایش تلقین پذیری  2- کاهش عکس العمل نسبت به دنیای واقعی

برای هیپنوتیزم کردن یک فرد از همین دو عامل استفاده  میکنند. به این طریق که توجه و تمرکز فرد را به یک چیز خاص جلب می کنند، مثلا یک ساعت گردان و یا یک آهنگ خاص و یا یک فیلم احساسی؛ به این طریق توجه فرد نسبت به چیزهای دیگر کم شده و فقط به ساعت گردان و هیپنوتیزم کننده توجه می کند و در این حالت تلقین پذیری او بالا می رود.

انسان هم به این طریق خود را در دام آلفا می اندازد. بطوریکه به یک زینت دنیایی تمرکز خاصی کرده و در نتیجه ذهن و فکر خود را به آن زینت مشغول کرده و خود را در اختیار وسوسه کننده (اجنه) قرار می دهد. در آن صورت اجنه راهی برای ورود و کنترل مغز فرد پیدا می کنند. از آنجا به بعد 2+2 نمیشود چهار!

فرقی که آلفا با هیپنوتیزم دارد، این است که خطر هیپنوتیزم بسیار کمتر از آلفاست. زیرا در آلفا هیپنوتیزم کننده شیطان است و در هیپنوتیزم، یک انسان که ممکن است هدف بدی از آن کار نداشته باشد.

تلقیناتی که در حین هیپنوتیزم به فرد گفته میشود، در او تاثیر خواهد گذاشت. بزرگترین ترس و واهمه در رابطه با هیپتوتیزم این است که هیپنوتیزم کننده شما را وادار به انجام اعمال پست و غیر اخلاقی نماید. اما در مورد آلفا، قطعا اجنه تلقین کننده اعمال پست هستند و لا غیر.

در هیپنوتیزم فرد با رضایت و اراده و اختیار خود هیپنوتیزم می شود و خود را در اختیار هیپنوتیزم کننده قرار می دهد. حتی در مرحله ۱و ۲ می تواند خود را بیدار کند . ولی اگر مراحل بالاتر باشد و خلسه عمیق تر دیگه نمی تواند و توانایی بیرون آمدن ندارد، مگر با تلقین هیپنوتیزم کننده و یا اینکه بعد از یک مدتی خودش از خواب بیدار شود ( که ممکن است موجب ضربات روانی به فرد بشود). در دنیای واقعی هم همین طور انسان در ابتدا با اختیار و اراده خود دوست دارد که به آلفا برود ولی نمی داند که در آلفای عمیق تر دیگر بیرون آمدن بسیار بسیار سخت است.

یکی از راههای نرفتن به آلفای عمیق همان قدم اوله که باید از مسئله دور شد . و نزدیکش نشوی. کودکان به مراحل عمیق خلسه نمی روند. زیرا کودکان در واقعیت زندگی می کنند و پاکند. اکثر کسانی که می خواهند یک مشکل روانشناسی حل کنند . اگر خودشان از حل آن عاجز باشند از یک نفر می خواهند که آنها را هیپنوتیزم کرده و بهشان تلقین کند تا از اون عادت و یا مشکل نجات بیابند. زیرا اونها فکر می کنند که دیگر خودشان نمی توانند جلوی اون مشکل را بگیرند و به کسی دیگر پناه می برند. از خودشان نا امید هستند.

می خواهند کسی دیگر کارشان را درست کند البته این هم نوعی تغییر آلفا است یعنی مداوا واقع نشده بلکه تغییر آلفا صورت گرفته است.

براساس آموزه های قرآن ، تنبلی گناه بزرگی است. جالبه بدانید که بسیاری از انسان ها به دنبال نیروهایی هستند که خود بخود همه چیز را حل کند و تلاش نکنند. ولی در واقع باید برای نجات یافتن تلاش کرد. تلاش یعنی عمل و حرکت. (لیس للانسن الا ما سعی)

ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﮐﻪ ﺧﺼﻮﺻﺎ ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻝ ﺗﻮﺳﻂ ﮐﺴﯽ ﻫﯿﭙﻨﻮﺗﯿﺰﻡ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ، ﺷﮏ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﻫﯿﭙﻨﻮﺗﯿﺰﻡ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺍﯾﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻏﺎﻟﺒﺎ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺧﺮﻭﺝ ﺍﺯ ﺣﺎﻟﺖ ﻫﯿﭙﻨﻮﺗﯿﺰﻡ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ: "ﻣﻦ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺑﻮﺩﻡ! ﻣﻦ ﺧﻮﺍﺏ ﻧﺒﻮﺩﻡ!"

کسانی هم که در آلفا فریب شیطان را میخورند و گناه می کنند، برای دفعات اول احساس قدرت می کنند و فکر می کنند فریب نخورده اند.  تا بعد که زنجیر میشوند.

کسانی که هیپنوتیزم میشوند و در مرحله خلسه وارد میشوند، باید بوسیله هیپنوتیزم کننده با گفتن کلمات و تلقین از این مرحله خارج شوند والا فرد تا مدتها دچار گیجی و خواب آلودگی است.

اما اجنه که افراد را وارد آلفا می کنند، قصد خارج کردن افراد از آلفا را ندارند، بلکه آنها دوست دارند انسانها در همان آلفا بمانند. به همین خاطر افراد گناهکار همیشه احساس گیجی، سردرد و رنجش و ناشکری می کنند.

برای التیام اینها، فرد مجبور است که دوباره به همان آلفا پناه برد. آلفا نقش مسکن دارد برای فریب خوردگان.

مهم: در هیپنوتیزم گاها شده که فرد را به گذشته برده و خاطرات تلخ گذشته را به او یادآور شده و فرد دچار اضطراب و ناراحتی و رفتارهای غیرقابل کنترل شده است. از آنجا که آلفا دست شیاطین است، در یادآوری خاطرات تلخ و برانگیختن کینه، خشم ، عصبانیت و تلقین نا امیدی از هیچ چیزی کوتاهی نمیکنند.

همان طور که قبلا هم بیان شد، شما به هیچ وجه در حالت هیپنوتیزم ارتباط خود را با اطراف به شکل کامل از دست نمی دهید. به عبارت ساده تر شما صدا را می شنوید؛ اما توجه تان به آن صدا کاهش می یابد. برای مثال ممکن است شما هنگام حرکت در خیابان میلیون ها صدا و تصویر را ببینید؛ ولی آیا به همه آنها توجه می کنید؟ در حالت هیپنوتیزم نیز صداها شنیده می شود؛ اما میزان توجه مغز به صداهایی که نیازی به توجه ندارند، کم می شود.

این تمام راز هیپنوتیزم است که دقیقا درمورد آلفا هم صحت دارد.

همانطور که برای بعضی از بیماریهای جسمی مثل سرطان، مجبورند از داروهای مخدر استفاده کنند؛ ممکن است که هیپنوتیزم برای درمان بعضی از بیماریهای خطرناک روانی بتواند استفاده شود. البته فقط حکم یک مسکن را دارد.

_____________________________

  1. بصیرت و دانایی نسبت به حیله های شیطان

چطوری متوجه شویم که شیطان دارد ما را به آلفا می برد؟

إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ

کسانی که تقوا پیشه می‌کنند، هنگامی که وسوسه‌های شیطانی ایشان را احاطه کند، (خدا را) به یاد آورند، و به ناگاه بصیرت یابند.»(اعراف ۲۰۱)

نکته کار اینجاست:  مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ

یعنی طایفه ای از شیطان انسان را مس کرد. یعنی تماس گرفت. یعنی وقتی به یک عمل شیطانی فکر می کنی و یا نگاه می کنی، در واقع با شیاطین در حالت "مس" قرار داری. یعنی دقیقا با هم در تماسی! در این حالت است که باید فورا خدا را بیاد بیاری تا دوباره از حالت آلفا خارج شوی و دوباره "بصیرت" پیدا کنی.

تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ

براساس آیه بالا ، کسی در آلفا ست ، دیگر بصیرت ندارد. بصیرت قرآنی، حالتی است که به انسان، توانایی درک درست حقایق را میدهد.

 معانی قرآنی بصیرت:

یقین : (أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ عَلَی بَصِیرَةٍ) (یوسف: 108) پیامبر در این آیه اعلام می دارد که با یقین و اطمینان و از روی بصیرت کامل (نه در توهم و احساسات) ، به خدا دعوت می کند.

آگاه:  (بَلِ الْإِنسَانُ عَلَی نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ) (قیامت: 14) بلکه انسان بیشتر از هرکس دیگری بر نفس و من واقعی خویش آگاهی دارد. یعنی انسان هیچوقت من خود را فراموش نکند و دچارخیالات نشود و برای خود شخصیت خیالی نسازد.

دلایل و مدارک: (قَدْ جَاءَکم بَصَائِرُ مِن رَبِّکمْ) (انعام: 104)  دلایل و استدلال و مدارک یکی از مهمترین روشهای مبارزه با توهمات آلفاست.

مشرکان در حین اینکه سخنان پیامبر محمد را گوش می دادند، اما بصیرت نداشتند. یعنی در همان لحظه که سخنان حق را می شنیدند، در آلفا بودند.   وَتَرَاهُمْ ینظُرُونَ إِلَیک وَهُمْ لاَیبْصِرُونَ.) (اعراف: 198)

 آیات و نشانه های خدا مهمترین عامل در مبارزه با آلفاست.

صفات پیامبران اولی الابصار بوده است (واذکر عبدنا... اولی الایدی و الابصار) . یعنی ضد آلفا.

اما مهمترین عامل تقواست (یعنی ترس از خدا)  إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیطَانِ تَذَکرُوا فَإِذَا هُم مُبْصِرُونَ) (اعراف: 201)

در اینجا مخالف بصیر، اعمی یعنی کور است. (مَثَلُ الْفَرِیقَینِ کالْأَعْمَی وَالْأَصَمِّ وَالْبَصیرِ وَالسَّمِیعِ هَلْ یسْتَوِیانِ مَثَلاً أَفَلاَ تَذَکرُونَ) (هود: 24)   یعنی کسی که در آلفاست مثل کور میماند که واقعیتها را نمی بیند و نسبت به دنیای واقعی و حوادث آن بی تفاوت است. اقوام عاد و ثمود و نوح که پیامبران خویش را مسخره می کردند، بخاطر در آلفا بودن بود، زیرا آنها در آلفای خویش غوطه ور بودند و نسبت به دنیای واقعی بی تفاوت بودند. آنها خطرات عذاب در دنیای واقعی را احساس نمی کردند ، زیرا آنها نسبت به دنیای واقعی کور بودند.

در قیامت جهنمیان از اینکه در آلفا بسر می بردند تاسف میخورند و میگویند که امروز همه چیز روشنه (بصرک الحدید).

این هم آیه: لَقَدْ کنتَ فِی غَفْلَةٍ مِنْ هذَا فَکشَفْنَا عَنک غِطَاءَک فَبَصَرُک الْیوْمَ حَدِیدٌ) (ق: 22)

_____________________________

  1. بیماریهای فکری

گاهی اوقات فکرهایی در ذهنمان نفوذ می‌کند که هیچ تمایلی به فکر کردن به آنها نداریم بلکه به اجبار دچار آنها می‌شویم . این افکار ناشی از دوگانه بودن شخصیت فرد دارد، یعنی یک پایش تو آلفا و پای دیگرش در واقعیت است. وسواس فکری یکی از این نشانه هاست که بمرور منطق را از مغز می گیرد و مغز را سر در گم می کند.

عدم تمرکز یکی از نشانه های آلفا رفتگی است. بی هدفی یکی دیگر از نشانه هاست. تنبلی هم یکی از نشانه  هاست. کسانی که به آلفا میروند، منطق آنان به آنها دروغ میگوید.

اگر اختلال وسواس فکری عملی داشته باشید ، سیستم هشدار دهنده در مغزتان به طور صحیح کار نمی کند . مغزتان هشدار می دهد که در خطرید ، در حالی که این گونه نیست ، این یعنی وسواس. مهمترین ضرر وسواس، اسراف است در مصرف آب، نان ، غذا و ...

چند نمونه وسواس:

ترس از بهداشت محیط که گاهی فرد را کلافه می کند.

ترس از نداری

ترس از بیماری

ترس از موجودات غیبی و ماورایی

و...

تمام این وسواس ها نهایتا به مریضی های جسمی تبدیل میشوند.  در واقع آلفا بعد از مدتی آدم را مریض میکند. به طور جدی ، شیطان بدنبال ایجاد مشکل و گسترش بیماریها در جهان است.

_____________________________

  1. یاد خدا

شیطان وسوسه هایش را مستقیم انجام نمی دهد و پنهانی و در یک قالب دیگر انجام می دهد. یعنی شیطان مستقیم نمی گوید که برو دزدی کن. شیطان در وسوسه خود را خوب و امین معرفی می کند. شیطان جهت فریب آدم و حوا گفت:  (اَنا لَکُم ناصِحٌ اَمین / من برای شما خیرخواهی امین هستم)

حتی برای آنها بخدا قسم هم خورد!

 (وَ قاسَمَهُما اِنّی لَکُما لَمِنَ النّاصِحین / شیطان قسم خورد که من خیرخواه شما هستم...سوره اعراف، آیه 21).

و حتی گاها طی دستورات خدا و بنام خدا وسوسه می کند.

خدا در مورد شیطان و وسوسه هایش از عبارت مس استفاده می کند نه لمس و مسح! چرا؟

خدا در آیه إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ   از مس استفاده می کند.  همچنین در لایمسه الا المطهرون

این نشان می دهد که مس برای تماس معنوی است و لمس و مسح برای تماس مادی. یعنی تماسی که شیطان با انسان دارد، معنوی است و تمام وسوسه ها در ذهن صورت می پذیرد.

چرا بیشتر مردم میخواهند که احساسات ناشی از تاثیر آلفا را در واقعیت بروز دهند؟ مثلا بعد از فرورفتن در یک حس مظلوم نمایی گریه می کنند. زیرا دوست دارند که دیده شوند. این افراد کمبود شدید دیده شدن دارند. چرا دیده شوند؟ برای اینکه کسی در واقعیت بیاید و آنها را نجات دهد از چاله آلفا (البته خودشان این را نمی دانند و اعتراف هم نمی کنند).

_____________________________

  • اسعد حسینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی